پارت ۵
ویو تهیونگ
راهیه اتاق جیمین شدم
همینطور فکر میکردم که این دختره چی داره که جیمین بهش اهمیت میده.. تاحالا درمورد اینکه چطور اشنا شدن و اخلاقش چه شکلیه هیچی نگفته البته به ما به جین هیونگ که همه چیو گفته.. ایششش این دختره رو مخه نمیدونم چه چیزی داره که نامجونم کنجکاو کرده برام مهم نیست.. نه.. چرا... عاححححح دلم میخواد بدونم چه جور ادمیه میگن از هر چی بدت میاد سرت میاد الان همین شده..
تو همین فکرا بودم که رسیدم دم در اتاق جیمین درو باز کردم و رفتم تو...
(زمان حال ساعت پنج صبح)
ویو کوک
از خواب پریدم
خمیازه*
×خدا لعنت کنه تشنگی رو.. تشنگی درد بی درمان..
×وایییی چرا بطری ابم خالیهههه وایییی
با هزار بدبختی بلند شدم راهیه اشپزخونه شدم
×چرا انقدر طولانیههه این راه خدا منو شیر موز کن
(ویو شوگا) «نکته اتاق کوک و شوگا دیوار به دیواره»
تو خواب نازم بودم که با جیغ جیغ و فشار خوردن یکی بیدار شدم
÷کدوم خری داری نصف شبی عربده میزنه
بالشتش رو ورداشت و از اتاق زد بیرون...
راهیه اتاق جیمین شدم
همینطور فکر میکردم که این دختره چی داره که جیمین بهش اهمیت میده.. تاحالا درمورد اینکه چطور اشنا شدن و اخلاقش چه شکلیه هیچی نگفته البته به ما به جین هیونگ که همه چیو گفته.. ایششش این دختره رو مخه نمیدونم چه چیزی داره که نامجونم کنجکاو کرده برام مهم نیست.. نه.. چرا... عاححححح دلم میخواد بدونم چه جور ادمیه میگن از هر چی بدت میاد سرت میاد الان همین شده..
تو همین فکرا بودم که رسیدم دم در اتاق جیمین درو باز کردم و رفتم تو...
(زمان حال ساعت پنج صبح)
ویو کوک
از خواب پریدم
خمیازه*
×خدا لعنت کنه تشنگی رو.. تشنگی درد بی درمان..
×وایییی چرا بطری ابم خالیهههه وایییی
با هزار بدبختی بلند شدم راهیه اشپزخونه شدم
×چرا انقدر طولانیههه این راه خدا منو شیر موز کن
(ویو شوگا) «نکته اتاق کوک و شوگا دیوار به دیواره»
تو خواب نازم بودم که با جیغ جیغ و فشار خوردن یکی بیدار شدم
÷کدوم خری داری نصف شبی عربده میزنه
بالشتش رو ورداشت و از اتاق زد بیرون...
۵.۳k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.