جونگکوک داشتم به کامنتا جواب میدادم که صدای الیکا رو شندیم که انگار نزدیگ ...
.ραят *⃝¹
جونگکوک: داشتم به کامنتا جواب میدادم که صدای الیکا رو شندیم که انگار نزدیگ به اتاق بود .
_سمت اتاق رفتم و درو باز کردم و مینطور که دوباره سوالمو تکرار میکردم به کوک نگاهی کردم که متوجه شدم داره لایو میگیره ؛ تک خنده ای کردم و بلند لب زدم : خوابالو حداقل میشستی و لایو میگرفتی
_یکم به اون پو.زیشن دقت کردم که تازه فهمیدم جونگکوک لخته
_ با قیافه ای حرصی اومدم نزدیک تر و بغل تخت نشستم و خطاب به آرمیا گفتم:
حال میکنید وقتی نیستم میتونید یواشکی بد.ن شوهرمو دید بزنید ! و.. لحظه ای با صورتی سرخ و چهره ای که ازش حسادت میبارید به جونگکوک خیره شدم و سرمو برگردونم سمت دوربین و یه لبخند مصنوعی زدن تا یع نشه که چقدر بهم ریختم و آرمی هایی که با حرفم مشغول فرستادن
ایموجی"😂🤣شده بودن
..
جونگکوک که تازه متوجه گندی که زده بود و سعی در جمع کردن گندش بود اما خیلی دیگه خیلی وقت بود که لایو رو شروع کرده بود اما بازمتسلیم نشد و به بهونه ی اینکه یادش افتاده که قرار بوده عصر با بیبیش فیلم ببینه لایو رو قطع کرد
. . .
الیکا از اینکه اینو بهونه کرده بود متوجه شده بود و قبل از اینکه حرف شوهرش تموم بشه بدونه اینکه حرفی بزنه یا از آرمی ها خداحافظی کنه از اتاق خارج شد و این فرصتی بود که جونگکوک ...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
( چون شروع فیک بود طولانی ننوشتم
پارت های بعدی طولانی تر خواهد
بود به شرط حمایت هاتون🙃)
★شرایط برای پارت دوم:
۵ :❤*⃝
۱۵:°💬.*⃝
جونگکوک: داشتم به کامنتا جواب میدادم که صدای الیکا رو شندیم که انگار نزدیگ به اتاق بود .
_سمت اتاق رفتم و درو باز کردم و مینطور که دوباره سوالمو تکرار میکردم به کوک نگاهی کردم که متوجه شدم داره لایو میگیره ؛ تک خنده ای کردم و بلند لب زدم : خوابالو حداقل میشستی و لایو میگرفتی
_یکم به اون پو.زیشن دقت کردم که تازه فهمیدم جونگکوک لخته
_ با قیافه ای حرصی اومدم نزدیک تر و بغل تخت نشستم و خطاب به آرمیا گفتم:
حال میکنید وقتی نیستم میتونید یواشکی بد.ن شوهرمو دید بزنید ! و.. لحظه ای با صورتی سرخ و چهره ای که ازش حسادت میبارید به جونگکوک خیره شدم و سرمو برگردونم سمت دوربین و یه لبخند مصنوعی زدن تا یع نشه که چقدر بهم ریختم و آرمی هایی که با حرفم مشغول فرستادن
ایموجی"😂🤣شده بودن
..
جونگکوک که تازه متوجه گندی که زده بود و سعی در جمع کردن گندش بود اما خیلی دیگه خیلی وقت بود که لایو رو شروع کرده بود اما بازمتسلیم نشد و به بهونه ی اینکه یادش افتاده که قرار بوده عصر با بیبیش فیلم ببینه لایو رو قطع کرد
. . .
الیکا از اینکه اینو بهونه کرده بود متوجه شده بود و قبل از اینکه حرف شوهرش تموم بشه بدونه اینکه حرفی بزنه یا از آرمی ها خداحافظی کنه از اتاق خارج شد و این فرصتی بود که جونگکوک ...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
( چون شروع فیک بود طولانی ننوشتم
پارت های بعدی طولانی تر خواهد
بود به شرط حمایت هاتون🙃)
★شرایط برای پارت دوم:
۵ :❤*⃝
۱۵:°💬.*⃝
- ۶.۴k
- ۰۳ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط