خاطرات ترسناک شما پارت ۳
خاطرات ترسناک شما پارت ۳
سلام من معراج هستم از شهر کرج و12سالمه
من یک روز البته یک شب خواب بودم
و خانواده هم تشریف داشتن در خونه. که صدای کشیده شدن مبل اومد . فکر کنم ساعت 2 یا 3 بود.رفتم دیدم هیچی تکون نخورده
گفتم شاید خیالاتی شدم و خوابیدم
روز بعد به خانوادم گفتم و اونا هم گفتن حتما خواب دیدی چون ما صدا نشنیدیم ولی خواب بودیم
این منو ترسوند...چون خانوادم خواب بودن و نمیدونم اونا هم شنیدن یا نه من تخیلی شدم
شب شد
من و داداشم خواب بودیم
باز هم اون صدا اومد و من از خواب پریدم.با ترس بسیار رفتم پیش بابام و مامانم و بهشون گفتم
سه تایی رفتیم اونجا کسی نبود و مبلی هم تکون نخورده بود
شب سوم هم همین اتفاق افتاد
رفتیم پیش دعا نویس
دعا نویس گفت تو برای احظار روح کتاب قرمز مغزت جن زده شده و هر شب وجود یک جن در خونتون که وجود داره رو احساس میکنی
ما دیگه از تهران رفتیم و به کرج اومدیم
هیشکی از فامیلامون توی تهران دیگه وجود نداره بخاطر داستانی که اتفاق برای ما افتاده
این داستان واقعا اتفاق افتاده
لطفا احظار جن نکنید
سلام من معراج هستم از شهر کرج و12سالمه
من یک روز البته یک شب خواب بودم
و خانواده هم تشریف داشتن در خونه. که صدای کشیده شدن مبل اومد . فکر کنم ساعت 2 یا 3 بود.رفتم دیدم هیچی تکون نخورده
گفتم شاید خیالاتی شدم و خوابیدم
روز بعد به خانوادم گفتم و اونا هم گفتن حتما خواب دیدی چون ما صدا نشنیدیم ولی خواب بودیم
این منو ترسوند...چون خانوادم خواب بودن و نمیدونم اونا هم شنیدن یا نه من تخیلی شدم
شب شد
من و داداشم خواب بودیم
باز هم اون صدا اومد و من از خواب پریدم.با ترس بسیار رفتم پیش بابام و مامانم و بهشون گفتم
سه تایی رفتیم اونجا کسی نبود و مبلی هم تکون نخورده بود
شب سوم هم همین اتفاق افتاد
رفتیم پیش دعا نویس
دعا نویس گفت تو برای احظار روح کتاب قرمز مغزت جن زده شده و هر شب وجود یک جن در خونتون که وجود داره رو احساس میکنی
ما دیگه از تهران رفتیم و به کرج اومدیم
هیشکی از فامیلامون توی تهران دیگه وجود نداره بخاطر داستانی که اتفاق برای ما افتاده
این داستان واقعا اتفاق افتاده
لطفا احظار جن نکنید
۲.۵k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.