خاطرات ترسناک شما پارت۴
خاطرات ترسناک شما پارت۴
ما داشتیم با #روح صحبت میکردیم با برنامه بیجی برد که از روح سوال می پرسیدم بعد هرچی #خداحافظی میکردم نمی رفت که داداشم #برنامه رو بست بعد رفتیم که ساعت ۳ شب بخوابیم که دیدم یکی داخل خانه داره #قران میخونه ولی داخل خانه ما ۳ نفر بودیم و پشم های ما ریخت بعد جدی نگرفتم و رفتیم بخوابیم ولی دوباره دیدم یکی داره داخل حیات خونه راه میره این هم جدی نگرفتیم و خابیدم دوباره فرداش ساعت ۳ شب با روح صحبت کردم که بعد دیدم بعد با روح خداحافظی کردم و رفت
ما داشتیم با #روح صحبت میکردیم با برنامه بیجی برد که از روح سوال می پرسیدم بعد هرچی #خداحافظی میکردم نمی رفت که داداشم #برنامه رو بست بعد رفتیم که ساعت ۳ شب بخوابیم که دیدم یکی داخل خانه داره #قران میخونه ولی داخل خانه ما ۳ نفر بودیم و پشم های ما ریخت بعد جدی نگرفتم و رفتیم بخوابیم ولی دوباره دیدم یکی داره داخل حیات خونه راه میره این هم جدی نگرفتیم و خابیدم دوباره فرداش ساعت ۳ شب با روح صحبت کردم که بعد دیدم بعد با روح خداحافظی کردم و رفت
۲.۲k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.