وقتی بهت حسودی میکنه پارت 1
ا.ت ویو:
دوستام منو به بار دعوت کرده بودن و قرار یود که ساعت ۸ بریم
رفتم یه دوش گرفتم و اومدم صبحانه خوردم و یه دست گیم بازی کردم و رفتم تو گوشیم دیدم ساعت شده ۷ رفتم یه لباس خوشگل و یه آرایش غلیظ کردم و با دوستام رفتم
لیا: بچه ها میگم شر*اب شفارش بدیم
همه: آره
من خیلی زیاد شر*اب خوردم وقتی رفتم دستشویی تا دیگه برم خونه یه آقا به اسم پارک جیمین به من نزدیک شد
پارک به من یه بو*سه سطحی داد و شمارشو توی گوشیم سیو کرد
وقتی خیلی مس*ت کرده بودم و از دستشویی اومدم بیرون دیدم که دوستام رفتن
و اشتباهی به آقای پارک زنگ زدم اون منو بغل کرد و برد به خونه ی خودش
"پرش زمانی به صبح"
جیمین: صبح بخیر
ا.ت: اینجا کجاست؟ چرا من اینجام
جیمین: تو دیشت خیلی مس*ت بودی منم
آوردمت خونه ی خودم
ا.ت: من که دیشت با دوستام بودم
جیمین: آره ولی اونا تورو گذاشتن و رفتن
ا.ت: چرا من هیچی یادم نمیاد(اروم)
جیمین: حالا بیا صبحانه بخوریم
وقتی پارک داشت از پله میرفت پایین و
من پشت اون میرفتم پام پیچ خورد و...
(ادامه دارد)
شرط:۲۰ لایک
۱۰ کامنت
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جیمین
#فیک
#سناریو
#اسمارت
#انشات
دوستام منو به بار دعوت کرده بودن و قرار یود که ساعت ۸ بریم
رفتم یه دوش گرفتم و اومدم صبحانه خوردم و یه دست گیم بازی کردم و رفتم تو گوشیم دیدم ساعت شده ۷ رفتم یه لباس خوشگل و یه آرایش غلیظ کردم و با دوستام رفتم
لیا: بچه ها میگم شر*اب شفارش بدیم
همه: آره
من خیلی زیاد شر*اب خوردم وقتی رفتم دستشویی تا دیگه برم خونه یه آقا به اسم پارک جیمین به من نزدیک شد
پارک به من یه بو*سه سطحی داد و شمارشو توی گوشیم سیو کرد
وقتی خیلی مس*ت کرده بودم و از دستشویی اومدم بیرون دیدم که دوستام رفتن
و اشتباهی به آقای پارک زنگ زدم اون منو بغل کرد و برد به خونه ی خودش
"پرش زمانی به صبح"
جیمین: صبح بخیر
ا.ت: اینجا کجاست؟ چرا من اینجام
جیمین: تو دیشت خیلی مس*ت بودی منم
آوردمت خونه ی خودم
ا.ت: من که دیشت با دوستام بودم
جیمین: آره ولی اونا تورو گذاشتن و رفتن
ا.ت: چرا من هیچی یادم نمیاد(اروم)
جیمین: حالا بیا صبحانه بخوریم
وقتی پارک داشت از پله میرفت پایین و
من پشت اون میرفتم پام پیچ خورد و...
(ادامه دارد)
شرط:۲۰ لایک
۱۰ کامنت
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جیمین
#فیک
#سناریو
#اسمارت
#انشات
۱۳.۴k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.