وقتی بهت حسودی میکنه پارت 2
افتادم بغلش
بلند شد و خودم رو جمع و جور کردم صبحونه رو خوردم و رفتم خونه ی خودم یه دوش 3۰ دیقه ای گرفتم و مو هامو خشک کردم
یه لباس مناسب پوشیدم(عکس لباس اسلاید دوم)تا برم کافه
"پرش زمانی به کافه"
ا.ت: یه قهوه میخواستم
گارسون: الان میارم
ا.ت: ممنون
عه اون جئون کوک نیس*با تعجب*
جئون کوک*با داد آروم*
کوک: عه ا.ت تو اینجا چی کار میکنی؟
ا.ت: اومده بودم یه قهوه بخورم
ویو جیمین:
من اون دخترو میخوام اون برای منه
وقتی داشتم از کناره کافه رد میشدم ا.ت رو با کوک که دوست صمیم هس دیدم
سریع رفتم داخل
جیمین:عه کوک اینجا چی کار میکنی؟
کوک:میبینی که دارم قهوه میخورم
جیمین: ولی تو ا.ت رو از کجا میشناسی؟
ا.ت: کوک دوست منه
ویو ا.ت:
جیمین خیلی غیر*تی شد و من ترسیدم سریع از کافه زدم بیرون
جیمین:کوک یه دیقه بیا بیرون
بعد کوک به دست جیمین کلی کت*ک خورد
من که داشتم سریع از کافه دور میشدم وایسادم تا نفس بگیرم جیمین دستو گرفت و جلوی کوک منو بو*سید جیمین منو سوار ماشین کرد و برد خونه ی خودش وقتی رسیدم به جیمین گفتم
چرا منو بوسیدی ؟
جیمین:چون کوک به تو علاقه داره
ا.ت: خب مگه تو دوس پسر من هستی؟ها* با داد*
جیمین:آره من تو رو دوست دارم
ا.ت: چی
جیمین:آره
و....
(ادامه دارد)
لایک:10۰
کامنت: 5۰
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جیمین
#سناریو
#اسمارت
#انشات
بلند شد و خودم رو جمع و جور کردم صبحونه رو خوردم و رفتم خونه ی خودم یه دوش 3۰ دیقه ای گرفتم و مو هامو خشک کردم
یه لباس مناسب پوشیدم(عکس لباس اسلاید دوم)تا برم کافه
"پرش زمانی به کافه"
ا.ت: یه قهوه میخواستم
گارسون: الان میارم
ا.ت: ممنون
عه اون جئون کوک نیس*با تعجب*
جئون کوک*با داد آروم*
کوک: عه ا.ت تو اینجا چی کار میکنی؟
ا.ت: اومده بودم یه قهوه بخورم
ویو جیمین:
من اون دخترو میخوام اون برای منه
وقتی داشتم از کناره کافه رد میشدم ا.ت رو با کوک که دوست صمیم هس دیدم
سریع رفتم داخل
جیمین:عه کوک اینجا چی کار میکنی؟
کوک:میبینی که دارم قهوه میخورم
جیمین: ولی تو ا.ت رو از کجا میشناسی؟
ا.ت: کوک دوست منه
ویو ا.ت:
جیمین خیلی غیر*تی شد و من ترسیدم سریع از کافه زدم بیرون
جیمین:کوک یه دیقه بیا بیرون
بعد کوک به دست جیمین کلی کت*ک خورد
من که داشتم سریع از کافه دور میشدم وایسادم تا نفس بگیرم جیمین دستو گرفت و جلوی کوک منو بو*سید جیمین منو سوار ماشین کرد و برد خونه ی خودش وقتی رسیدم به جیمین گفتم
چرا منو بوسیدی ؟
جیمین:چون کوک به تو علاقه داره
ا.ت: خب مگه تو دوس پسر من هستی؟ها* با داد*
جیمین:آره من تو رو دوست دارم
ا.ت: چی
جیمین:آره
و....
(ادامه دارد)
لایک:10۰
کامنت: 5۰
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جیمین
#سناریو
#اسمارت
#انشات
۶.۷k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.