وقتی بهت حسودی میکنه پارت 3
ویو ا.ت:
شب اون روز قرار بود برم به یه پارتی که جای دوری بود
من که به کوک علاقه داشتم و میخوام رابطه ای رو با جئون شروع کنم جیمین نمیزاشت
*شب توی پارتی*
من با جئون دست تو دست رفته بودیم و جیمین هم اونجا بود
ا.ت: عه جیمین تو هم اینجایی*با تعجیب*
جیمین:........
ا.ت: کوک تو با جیمین قهری؟
کوک:آره
ا.ت: ولی نمیشه به خاطر من آشتی کنید؟*کیوت*
جیمین و کوک: باشه
*۲ماه بعد*
منو و کوک ازدواج کردیم
حالا میخوام برم یه دوش بگیرم
وان رو پر آب ولرم کردم و توی وان داراز کشیدم دره اتاق رو هم قفل کرده بودم
کوک:عشقم..عشقم*با داد*
ا.ت:بلهههه*با داد*
نمیزاره آدم دو دیقه راحت باشه
سریع یه حوله دور کمرم کردم و در رو باز کردم
ا.ت: ها چته؟
کوکی:هیچی یه دیقه نگرانت شدم
لباس هام رو پوشیدم و یه آرایش لایت کردم رفتم توی سالن وقتی میخواستم برم آشپزخونه از حال رفتم و سیاهی مطلق
بعد جونگ کوک......
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جیمین
#سناریو
#اسمارت
#انشات
شب اون روز قرار بود برم به یه پارتی که جای دوری بود
من که به کوک علاقه داشتم و میخوام رابطه ای رو با جئون شروع کنم جیمین نمیزاشت
*شب توی پارتی*
من با جئون دست تو دست رفته بودیم و جیمین هم اونجا بود
ا.ت: عه جیمین تو هم اینجایی*با تعجیب*
جیمین:........
ا.ت: کوک تو با جیمین قهری؟
کوک:آره
ا.ت: ولی نمیشه به خاطر من آشتی کنید؟*کیوت*
جیمین و کوک: باشه
*۲ماه بعد*
منو و کوک ازدواج کردیم
حالا میخوام برم یه دوش بگیرم
وان رو پر آب ولرم کردم و توی وان داراز کشیدم دره اتاق رو هم قفل کرده بودم
کوک:عشقم..عشقم*با داد*
ا.ت:بلهههه*با داد*
نمیزاره آدم دو دیقه راحت باشه
سریع یه حوله دور کمرم کردم و در رو باز کردم
ا.ت: ها چته؟
کوکی:هیچی یه دیقه نگرانت شدم
لباس هام رو پوشیدم و یه آرایش لایت کردم رفتم توی سالن وقتی میخواستم برم آشپزخونه از حال رفتم و سیاهی مطلق
بعد جونگ کوک......
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جیمین
#سناریو
#اسمارت
#انشات
۷.۸k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.