تصادف شیرین قسمت هجدهم:تو همین فکرها بودم که دیدم صدای آه
تصادف شیرین قسمت هجدهم:تو همین فکرها بودم که دیدم صدای آهنگ کم شد و بعد صدای گلسا اومد:تو از من خوشت نمیاد نه؟ با ابرویی بالا پریده رو بهش گفتم:هاع؟ +مطمئنم شنیدی! چپ چپ نگاش کردم و گفتم:چی میگی باو؟با کی کار داری؟ لبخند به لب گفت:جدی میگم!از همه رفتارهات معلومه دوست داری سر به تنم نباشه!اصلا دوست داری با دستای خودت خفم کنی! چیزی نگفتم و مستقیم به جاده و ماشین امیر که روبروم بود خیره شدم...ولی ول کن نبود و با لحن سردی گفت:فکر نکن من خیلی دوست داشتم سوار ماشینت بشم که اینجوری باهام رفتار میکنی،میدونی که...پانیذ خیلی گیره و تا حرف خودش نشه ول کن نیست...
پریدم وسط حرفش و گفتم:میدونم... آهنگ رو زیاد،آهنگ بعدی پرتگاه پویا بیاتی بود،عاشق این آهنگ بودم،شیشه رو دادم پایین ولی همچنان کولر روشن بود که گلسا اذیت نشه...
دستم رو از ماشین بردم بیرون،باد خورد به دستم و ساعتم از شدت باد رفت عقب و چشمم به...به...به جای بخیه های روی مچم افتاد...اه!بازم هجوم خاطه ها!بازم به یاد آوردن خریت هام! دستم رو آوردم داخل و ساعتم رو کشیدم جلو که جای بخیه رو بگیره...
telegram.me/Roman_Atena
پریدم وسط حرفش و گفتم:میدونم... آهنگ رو زیاد،آهنگ بعدی پرتگاه پویا بیاتی بود،عاشق این آهنگ بودم،شیشه رو دادم پایین ولی همچنان کولر روشن بود که گلسا اذیت نشه...
دستم رو از ماشین بردم بیرون،باد خورد به دستم و ساعتم از شدت باد رفت عقب و چشمم به...به...به جای بخیه های روی مچم افتاد...اه!بازم هجوم خاطه ها!بازم به یاد آوردن خریت هام! دستم رو آوردم داخل و ساعتم رو کشیدم جلو که جای بخیه رو بگیره...
telegram.me/Roman_Atena
۱.۵k
۰۳ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.