حالا که مرد محبوبت نیستم ،
حالا که مرد محبوبت نیستم ،
زیاد فرقی ندارد چه کسی باشم ...
یا چه چیزی اصلا ...
فرقی نمی کند یک ایستگاه متروک قطار باشم
در دورترین بیابان خشک خدا ،
خالی از هر صدایی و لبالب از انتظار ،
یا درخت سرو همیشه سبز مغروری در دل جنگلی بکر ...
فرقی ندارد کلاغ باشم یا قناری ،
وقتی صدایم را نمی شنوی ...
فرقی ندارد زن تازه بی شوهرشده بارداری باشم ،
که وسط یک مهمانی می فهمد جنینش دیگر حرکت نمی کند ،
یا شهاب سنگی که از دورترین نقطه کهکشان
به سمت زمین حمله می کند ...
فرقی نمی کند سیگار تمام شده ای باشم
گوشه یک زیرسیگاری طلایی ،
یا رژ لبی روی لبان زنی فاحشه که مهیای تن فروشی می شود ،
بی لذت و با بغض ...
فرقی نمی کند مترسکی باشم وسط کویر ،
یا قزل آلای نر زخم خورده ای در پیچاپیچ رودخانه ...
می بینی ...؟
حالا که مرد محبوبت نیستم ،
به کار این دنیا نمی آیم ...
مرا خلق کرده بودند برای خواستن تو ،
و یادشان رفته بود تو را هم خلق کنند برای خواستن من ....
#حمید_سلیمی
زیاد فرقی ندارد چه کسی باشم ...
یا چه چیزی اصلا ...
فرقی نمی کند یک ایستگاه متروک قطار باشم
در دورترین بیابان خشک خدا ،
خالی از هر صدایی و لبالب از انتظار ،
یا درخت سرو همیشه سبز مغروری در دل جنگلی بکر ...
فرقی ندارد کلاغ باشم یا قناری ،
وقتی صدایم را نمی شنوی ...
فرقی ندارد زن تازه بی شوهرشده بارداری باشم ،
که وسط یک مهمانی می فهمد جنینش دیگر حرکت نمی کند ،
یا شهاب سنگی که از دورترین نقطه کهکشان
به سمت زمین حمله می کند ...
فرقی نمی کند سیگار تمام شده ای باشم
گوشه یک زیرسیگاری طلایی ،
یا رژ لبی روی لبان زنی فاحشه که مهیای تن فروشی می شود ،
بی لذت و با بغض ...
فرقی نمی کند مترسکی باشم وسط کویر ،
یا قزل آلای نر زخم خورده ای در پیچاپیچ رودخانه ...
می بینی ...؟
حالا که مرد محبوبت نیستم ،
به کار این دنیا نمی آیم ...
مرا خلق کرده بودند برای خواستن تو ،
و یادشان رفته بود تو را هم خلق کنند برای خواستن من ....
#حمید_سلیمی
۲.۳k
۲۹ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.