مافیای خشن من
پارت یک
از زبان ا.ت
(اول از همه بگم که این فقط یک فیکه نه چیزه دیگه ای و جدید نگیرید و الکی به اعضا هیت ندید )
-امروز قرار از موزه #﷼& دزدی کنیم (اسمی به ذهنم نرسید)امیدوارم باز سر و کله ی اوت تهیونگ عو.ضی پیدا نشه (جدی نگیرید بعضی وقت ها فوش هست توی فیک از الان میگم ببخشید)خب بهتره حرکت کنیم تا به موقع برسیم
خب رفتم حموم و لباس مخصوصم رو پوشیدم(عکس میزارم)و با افرادم حرکت کردم به سمت موزه
یکی از افراد مورد اطمینان من یونی هستش من با یونی از بچگی بزرگ شدم .خب بهتره زود تر بریم
پرش زمانی: موقعیت موزه
-زود باشید اما حرکت هاتون اروم باشه از عینک مخصوص استفاده کنید (اون عینک هایی که اشعات قرمز رنگ رو نشون میده)بعد رسیدیم به الماس بزرگ و گران قیمت با آهستگی الماس رو با الماس فیک جا به جا کردم
در همین لحظه اون تهیونگ عو.ضی اومد
از زبان تهیونگ:
کوانگ به من گفت که ا.ت میخواد به یه موزه دست برد بزنه(کوانگ دست راست تهیونگه)
وقتی فهمیدم سریع حاضر شدم و به سمت موزه ﷼#&حرکت کردم میدونستم که ا.ت از دیدن من خوشحال نمیشه و میدونه میخوام چیکار کنم سورپرایزش کردم دور اون و افرادش رو محاصره کردم و دست راست ا.ت یعنی یونی رو گرفتم اما طوری که برنامه ریزی کرد بود برای دست برد عالی بود من یونی رو به یک دلیل گرفتم تا ا.ت رو بگیرم و انتقام پدرم رو ازش بگیرم به جای..
(پارت بعد رو شب میزارم روزی دو تا پارت میزارم)
از زبان ا.ت
(اول از همه بگم که این فقط یک فیکه نه چیزه دیگه ای و جدید نگیرید و الکی به اعضا هیت ندید )
-امروز قرار از موزه #﷼& دزدی کنیم (اسمی به ذهنم نرسید)امیدوارم باز سر و کله ی اوت تهیونگ عو.ضی پیدا نشه (جدی نگیرید بعضی وقت ها فوش هست توی فیک از الان میگم ببخشید)خب بهتره حرکت کنیم تا به موقع برسیم
خب رفتم حموم و لباس مخصوصم رو پوشیدم(عکس میزارم)و با افرادم حرکت کردم به سمت موزه
یکی از افراد مورد اطمینان من یونی هستش من با یونی از بچگی بزرگ شدم .خب بهتره زود تر بریم
پرش زمانی: موقعیت موزه
-زود باشید اما حرکت هاتون اروم باشه از عینک مخصوص استفاده کنید (اون عینک هایی که اشعات قرمز رنگ رو نشون میده)بعد رسیدیم به الماس بزرگ و گران قیمت با آهستگی الماس رو با الماس فیک جا به جا کردم
در همین لحظه اون تهیونگ عو.ضی اومد
از زبان تهیونگ:
کوانگ به من گفت که ا.ت میخواد به یه موزه دست برد بزنه(کوانگ دست راست تهیونگه)
وقتی فهمیدم سریع حاضر شدم و به سمت موزه ﷼#&حرکت کردم میدونستم که ا.ت از دیدن من خوشحال نمیشه و میدونه میخوام چیکار کنم سورپرایزش کردم دور اون و افرادش رو محاصره کردم و دست راست ا.ت یعنی یونی رو گرفتم اما طوری که برنامه ریزی کرد بود برای دست برد عالی بود من یونی رو به یک دلیل گرفتم تا ا.ت رو بگیرم و انتقام پدرم رو ازش بگیرم به جای..
(پارت بعد رو شب میزارم روزی دو تا پارت میزارم)
۴.۹k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.