فردا از راه رسید
فردا از راه رسید
جیمین اروم اومد پیش ات تا بیدارش کنه
ج: ات
ات: بیدارم
ج: از کی بیداری
ات: از شب
ج: نخوابیدی
ات: نتونستم بخوابم
ج: بلند شو
ات: باشه
خلاصه صبحونه خوردن
ات رفت توی اتاق از چمدونش لباس برداشت و پوشید
یه دامن سفید و یه کت ابی
جیمین توی اتاقش بود داشت حاضر میشد
←دیروز جبمین وقتی ات رو اورد خونه دستبندش افتاد زمین ولی چون حموم بود نداد بهش و اورد توی اتاقش→
ات اومد جلوی اتاق جیمین تق تق
ات اروم گفت: من حاضرم جیمین
ج: باشه الان میام
خلاصه رفتن 🏨
شوگا: جونگ کوک مشروب بیار
کوک: کجاست
ش: اونجا
کوک: باشه
جین: کیک رو اوردم
خلاصه جشن گرفتن
پسرا مست بودن منم فقط یکم خوردم در حتی که هوشیار باشم
همشون توی حالت مستی حرف میزنن
کوک: من یه فیلمی دیدم که داشتم میدوییدم
شوگا: میشه بخوابیم
دینگ دینگ دینگووو
ات: من گوشیم زنگ میخوره باید جواب بدم
ات: الو....الو
یه زن بود
جیمین اروم اومد پیش ات تا بیدارش کنه
ج: ات
ات: بیدارم
ج: از کی بیداری
ات: از شب
ج: نخوابیدی
ات: نتونستم بخوابم
ج: بلند شو
ات: باشه
خلاصه صبحونه خوردن
ات رفت توی اتاق از چمدونش لباس برداشت و پوشید
یه دامن سفید و یه کت ابی
جیمین توی اتاقش بود داشت حاضر میشد
←دیروز جبمین وقتی ات رو اورد خونه دستبندش افتاد زمین ولی چون حموم بود نداد بهش و اورد توی اتاقش→
ات اومد جلوی اتاق جیمین تق تق
ات اروم گفت: من حاضرم جیمین
ج: باشه الان میام
خلاصه رفتن 🏨
شوگا: جونگ کوک مشروب بیار
کوک: کجاست
ش: اونجا
کوک: باشه
جین: کیک رو اوردم
خلاصه جشن گرفتن
پسرا مست بودن منم فقط یکم خوردم در حتی که هوشیار باشم
همشون توی حالت مستی حرف میزنن
کوک: من یه فیلمی دیدم که داشتم میدوییدم
شوگا: میشه بخوابیم
دینگ دینگ دینگووو
ات: من گوشیم زنگ میخوره باید جواب بدم
ات: الو....الو
یه زن بود
- ۶.۰k
- ۱۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط