ببر وحشی🌑
ببر وحشی🌑
🌗پارت ۱۱🌗
ویو ته
رفتیم به اولین خیریه رفتیم داخل
رئیس:سلام چه کمکی میتونم بکنم
ته و ات:سلام
ته:ما اومدیم ک کمک مالی کنیم
رئیس:اها ممنونم راستی چ سگ خوشگلی دارید اسمش چیه
ات:یونتان
رئیس:اسمش جالبه بفرمایید برای زدن پول از این ور
رفتیم و پول زدیم و اومدیم سوار ماشین شدیم و اومدیم خونه
ات:وای کی ساعت ۹ شب شد
ته:ساعت انگار میدوعه
ات:اره وایی دستشویی دارم یونتانو بگیر
یونتان رو گذاشت بقلم و بدو بدو رفت دستشویی یونتان خیلی تقلا کرد تا بره پیش ات ولی وقتی فهمید ک نمیتونه دست برداشت بقلش کردم و صورتشو روبه رو صورتم کردم
ته:یونتان منو دوست نداری؟ات مامانیته و من باباییت باید منم دوست داشته باشی گوگولی
ک یهو یه لیس زد بهم خدااااااا من اخر میمیرم انقد لیسم میزنه
ته:خداااااااااا بسه یونتانننن
ات:(درحال جر خوردن)
یونتان سریع دوید سمت ات و ات بقلش کرد
ات:اوخوداااااا عزیزم من اینجان مامانی ته گشنمه بریم غذا بخوریم بریم
ویو ات
با ته و یونتان رفتیم سمت میز غذا و غذا رو اوردن میخواستم بخورم ک یادم اومد باید واسه یونتان هم غذا بریزم پاشدم
ته:چیشد
ات:واسه یونتان غذا نریختم
ظرفش رو برداشتم و واسش غذا ریختم و نشستم سر میز و وتسش گذاشتم داشت تند تند میخورد منو ته هم شروع کردیم خوردیم تند تند داشتیم میخوردیم بعد ۱۵ دقیقه دیگه خوردیم و یه نوشابه ریختم و خوردم
ات:اخیشششش راحت شدم گشنگیم رفع شد
ته:اره منم بریم بخوابیم
ات:بریم
یونتان هم غذاشو خورد واسش اب ریختم ابشم خورد و ورش داشتم باهم رفتیم رو تخت ته سمت چپم بود و من سمت راست یونتان هم وسط احساس میکنم عاشق ته شدم بهش بگم نه میگه چه زود عاشقم شد بهش دیر تر بگم میگه چقد لوس چیکار کنممم فردا بهش میگم اره....
🌗پارت ۱۱🌗
ویو ته
رفتیم به اولین خیریه رفتیم داخل
رئیس:سلام چه کمکی میتونم بکنم
ته و ات:سلام
ته:ما اومدیم ک کمک مالی کنیم
رئیس:اها ممنونم راستی چ سگ خوشگلی دارید اسمش چیه
ات:یونتان
رئیس:اسمش جالبه بفرمایید برای زدن پول از این ور
رفتیم و پول زدیم و اومدیم سوار ماشین شدیم و اومدیم خونه
ات:وای کی ساعت ۹ شب شد
ته:ساعت انگار میدوعه
ات:اره وایی دستشویی دارم یونتانو بگیر
یونتان رو گذاشت بقلم و بدو بدو رفت دستشویی یونتان خیلی تقلا کرد تا بره پیش ات ولی وقتی فهمید ک نمیتونه دست برداشت بقلش کردم و صورتشو روبه رو صورتم کردم
ته:یونتان منو دوست نداری؟ات مامانیته و من باباییت باید منم دوست داشته باشی گوگولی
ک یهو یه لیس زد بهم خدااااااا من اخر میمیرم انقد لیسم میزنه
ته:خداااااااااا بسه یونتانننن
ات:(درحال جر خوردن)
یونتان سریع دوید سمت ات و ات بقلش کرد
ات:اوخوداااااا عزیزم من اینجان مامانی ته گشنمه بریم غذا بخوریم بریم
ویو ات
با ته و یونتان رفتیم سمت میز غذا و غذا رو اوردن میخواستم بخورم ک یادم اومد باید واسه یونتان هم غذا بریزم پاشدم
ته:چیشد
ات:واسه یونتان غذا نریختم
ظرفش رو برداشتم و واسش غذا ریختم و نشستم سر میز و وتسش گذاشتم داشت تند تند میخورد منو ته هم شروع کردیم خوردیم تند تند داشتیم میخوردیم بعد ۱۵ دقیقه دیگه خوردیم و یه نوشابه ریختم و خوردم
ات:اخیشششش راحت شدم گشنگیم رفع شد
ته:اره منم بریم بخوابیم
ات:بریم
یونتان هم غذاشو خورد واسش اب ریختم ابشم خورد و ورش داشتم باهم رفتیم رو تخت ته سمت چپم بود و من سمت راست یونتان هم وسط احساس میکنم عاشق ته شدم بهش بگم نه میگه چه زود عاشقم شد بهش دیر تر بگم میگه چقد لوس چیکار کنممم فردا بهش میگم اره....
۴.۵k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.