بچها خبر دسته اول دارم

بچها خبر دسته اول دارم

آقا ما آنروز قرار بود با رفیقمون بریم برای لب ساحل ولی خب رفتیم روی قسمت جنگلیش‌ ،،من هم همین که رسیدن اونجا یادم اومد عینک نذاشت،،بله من چشام ضعیفه و عینک میزارم،،البته عینک قیافه ام رو بچگونه میکنه،،داشتم میگفتم،، بعدش که یکم گذشت رفتیم یه چیزی خوردیم،،بعد رفیقم گفت بیاید الان چون تاریکه هوا(شب شده بود) گرنی بازی کنیم نا هم گفتیم اوکی،،رفیقم باران گفت من گرنی میشم،،بعد یه مدت گفتیم بریم دنبال کلید،،گفتیم حتما پیش سرسره هاست،،،چون اونور باغ رو گشتیم،،،رفتیم حالا افتاد دنبالمون،،ما هم رفتیم تو. سرسره تا نیاد دنبالمون،،ولی فهمیدیم تاریک نبود و پیدامون کرد،،منم رفیقم رو هل دادن پایین🤣
یهو ویژژژ از سرسره رفت پایین سرسره هم بزرگ بود خیلی و تونلی بود،،بعدش خودم رفتم ولی یهو داشتم میرفتم پایین کلم خورد به سقفش الان درد میکنه😐
بعدش حالا من خواستم برم بشاشم رفیقم گفت منم میخوام بیام،،حالا چون ساعت ۹ بود تاریک بود دیدیم سرویس زنانه بسته فقط مردونه بازه،،من خواستم برم رفیقم مهرسا گفت نه نرو خطرناکه،،گفتم چرا گفت خب تنهاییم اینجا هم کسی نیست،،هواستین بریم دیدم باید پول بدیم،،گفتم بیا بریم بگیری من پول همرام است،،تو راه برگشتن بودیم مهرسا هم برگشت گفت ریدن هم پولی شده😐
خب راست میگه برای ریدن پول میخوای؟
اره دیکه یه دعوا هم گرفتیم اونجا با یه رفیقم چون خیلی داشت ک*** میشد
اره دیگه همین
😐😐😐😐😐
دیدگاه ها (۵)

عررر شهر اشباحححححح

اینارو نگاه😐🤣🥰

چـنـد‌سـالـت‌بـود‌فهـمیـدی :چند سالت بود فهمیدی شکستن قولنج ...

https://wisgoon.com/chu.chu_reu🌚

جیمین فیک زندگی پارت ۸۱#

پارت بیستماونیکس:باشه خودت خواستی از پشت برداشت منو هییی ع...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط