ادامه..رستا
ادامه..رستا
باکوک رسیدیم به عمارت البته اسمش عمارت بود وگرنه قصر بود انگار انقد بزرگ بودحیاطشم مثه جنگل بود انقد که بزرگ بود اگه گم میشدی معلوم نبود چجوری پیدابشی ینی قربون تقسیم بندیت بشم بابایی هرکدوممون بابایسمون افتاده بودیم منوکوک افراوجیمین مانیاوشوگا خودشم باجین وتهیونگم با جیهوپ قراربودبره دنباله دختره فقط امید وارم کلکی تو کارش نباشه جلمون ین دیواربلند بود چون نمیتونستیم از دربریم هرکدوممون مجبوربودیم از یه طرف بریم که اگه یکی لورفت بقیه بتونن کاری بکنن وکاره نامجونو جینم این بود که حواسه نگهبانارو پرت کنن تابقیه بتونن واردبشن کوک:رستاشی بیا اینجا+بله کوک:بیا قلاب بگیرم پرتت کنم اونورزودتر برسی وزدزیره خنده+خنک بی مزه کوک:اا منکه بامزم اونی که بیمزس تویی بیا قلاب بگیرم بپربالا+بش دستاشوبهم گرفت که رفتم رودستشوپریدم بالاکوکم بایه حرکت پرید لبه دیواروگرفتوخودشوکشیدبالاوگفت:ن خوشم امدواردی یادم باشه یهروزباهات برم دزدی اینبارمنم خندیدمو یه مشت زدم به بازوشوگفتم:کوفت مسخرم نکن کوک:اخخ عجب ضرب دستی داری توبادیگارد باید میشدی+دیگه ببخشید اگه نشدم کوک:چون دختر موبی میبخشمت بریم پایین وخودش ازرودیوارپرید پایین خوحالامن چه غلطی بکنم وایساد نگام کردوگف:بیادیگه+ببخشید دیگه اینجا قدم یاری نمیکنه یه تک خندی زدوگفت:این دیگه مشکل خودته دخترم وشروع کرد به راه رفتن+یااجونگکوک شی بیا کمکم کن کوک:صدادارم تصویرنه+احمق بیا کمک کن من نمتونم بیام کوک:به یه شرط+چه شرطی کوک:که دیگه انقد به بابای من نچسبی+عمرابابای خودمه کوک:پس بشین تاکمکت کنم+بیشرف پشتمو کردم بهشو سعی کردم به پشت بیام پایین از لبه دیوارگرفته بودمو بین زمینو اسمون معلق بودم که صدای خندشو شنیدم پادرصگ+کوفت نخندبهم لگو ارتفاع زیاده یا میتونم بپرم کوک:خیلی زیاده همونجا بمون ودوباره خندید+خیلی عوضی بیا کمکم کن کوک:قبول کن+عمرا وایسا اگه به بابا نامجون نگفتم مثلا منو باتو فرستاده که مراقبم باشی اصلا میپرم تا پام بشکنه اصلانم برات مهم نباشه من دختر قویم ولی تورو..هنوزحرفم تموم نشده بود که گرمیه دستاشو روپهلوهام حس کردم بعدم خودشوچسبوندبهم که باعث شد بچسبم به دیواریه لحظه به خودم لرزیدم که بالحن ارومی گف:هیس یکی داره میاد تکون نخورلعنتی سرش توکمرم بودونفسای گرمش به پشتم میخوردو مورمورم میشدیه صدای ارومی امدوبعد چند لحظه گفت:خب دیواروول کن+هاکوک:گرفتمت میگم ولش کن دیواروول کردم که توی بغل امنوداغش ولوشدمواروم گذاشتم زمین کوک:خ خب دیگه بریم+اها سرموگرفتم پایینو پشت سرش حرکت کردم
شرط پارت بعد۲۰هرسه تالایک بشن دیگه اگرم بزارم توی دایرکت فقط برای اونایی میفرستم که لایک کردن
باکوک رسیدیم به عمارت البته اسمش عمارت بود وگرنه قصر بود انگار انقد بزرگ بودحیاطشم مثه جنگل بود انقد که بزرگ بود اگه گم میشدی معلوم نبود چجوری پیدابشی ینی قربون تقسیم بندیت بشم بابایی هرکدوممون بابایسمون افتاده بودیم منوکوک افراوجیمین مانیاوشوگا خودشم باجین وتهیونگم با جیهوپ قراربودبره دنباله دختره فقط امید وارم کلکی تو کارش نباشه جلمون ین دیواربلند بود چون نمیتونستیم از دربریم هرکدوممون مجبوربودیم از یه طرف بریم که اگه یکی لورفت بقیه بتونن کاری بکنن وکاره نامجونو جینم این بود که حواسه نگهبانارو پرت کنن تابقیه بتونن واردبشن کوک:رستاشی بیا اینجا+بله کوک:بیا قلاب بگیرم پرتت کنم اونورزودتر برسی وزدزیره خنده+خنک بی مزه کوک:اا منکه بامزم اونی که بیمزس تویی بیا قلاب بگیرم بپربالا+بش دستاشوبهم گرفت که رفتم رودستشوپریدم بالاکوکم بایه حرکت پرید لبه دیواروگرفتوخودشوکشیدبالاوگفت:ن خوشم امدواردی یادم باشه یهروزباهات برم دزدی اینبارمنم خندیدمو یه مشت زدم به بازوشوگفتم:کوفت مسخرم نکن کوک:اخخ عجب ضرب دستی داری توبادیگارد باید میشدی+دیگه ببخشید اگه نشدم کوک:چون دختر موبی میبخشمت بریم پایین وخودش ازرودیوارپرید پایین خوحالامن چه غلطی بکنم وایساد نگام کردوگف:بیادیگه+ببخشید دیگه اینجا قدم یاری نمیکنه یه تک خندی زدوگفت:این دیگه مشکل خودته دخترم وشروع کرد به راه رفتن+یااجونگکوک شی بیا کمکم کن کوک:صدادارم تصویرنه+احمق بیا کمک کن من نمتونم بیام کوک:به یه شرط+چه شرطی کوک:که دیگه انقد به بابای من نچسبی+عمرابابای خودمه کوک:پس بشین تاکمکت کنم+بیشرف پشتمو کردم بهشو سعی کردم به پشت بیام پایین از لبه دیوارگرفته بودمو بین زمینو اسمون معلق بودم که صدای خندشو شنیدم پادرصگ+کوفت نخندبهم لگو ارتفاع زیاده یا میتونم بپرم کوک:خیلی زیاده همونجا بمون ودوباره خندید+خیلی عوضی بیا کمکم کن کوک:قبول کن+عمرا وایسا اگه به بابا نامجون نگفتم مثلا منو باتو فرستاده که مراقبم باشی اصلا میپرم تا پام بشکنه اصلانم برات مهم نباشه من دختر قویم ولی تورو..هنوزحرفم تموم نشده بود که گرمیه دستاشو روپهلوهام حس کردم بعدم خودشوچسبوندبهم که باعث شد بچسبم به دیواریه لحظه به خودم لرزیدم که بالحن ارومی گف:هیس یکی داره میاد تکون نخورلعنتی سرش توکمرم بودونفسای گرمش به پشتم میخوردو مورمورم میشدیه صدای ارومی امدوبعد چند لحظه گفت:خب دیواروول کن+هاکوک:گرفتمت میگم ولش کن دیواروول کردم که توی بغل امنوداغش ولوشدمواروم گذاشتم زمین کوک:خ خب دیگه بریم+اها سرموگرفتم پایینو پشت سرش حرکت کردم
شرط پارت بعد۲۰هرسه تالایک بشن دیگه اگرم بزارم توی دایرکت فقط برای اونایی میفرستم که لایک کردن
۷.۷k
۰۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.