پارت ۲۶

رو کردم سمت هلیا و گفتم برو دیگه رفت جلو نشست و حرکت کردیم از دانشگاه خارج شدیم و سر اون کوچه ای که با برسام قرار داشتیم وایستادیم حدود 5 دقیقه گذشت که برسام اومد و سوار شد سلام کردیم که جوابمون رو داد طبق عادت همیشه گوشیمو روشن کردم و بی هدف داخل اینستا چرخیدم
برسام:
به دنیا نگاه کردم حسابی غرق گوشیش بود اون دوتا کفتر عاشق هم باهم پچ پچ میکردن
حوصلم سر رفته بود اروم در گوش دنیا
گفتم : چرا هی شر راه میندازی دختر
گفت : شر؟ من؟؟اصلا به این صورت معصوم من میخوره شر راه بندارم
داخل چشمای پر از شیطنتش نگاه کردم و گفتم من که میدونم .......
گفت :تو چی میدونی؟؟؟؟؟
بحث رو عوض کردم و گفتم :میدونی تو نماد چی هستی؟
ابروهاش رو بالا انداخت و سوالی بهم نگاه کرد تقریبا فاصله صورتامون دو وجب بود
خیلی آروم گفتم:یه دنده گی، لجاجت، شیطنت، غرور، مهربونی، اعتماد به نفس و خیلی چیزایه دیگه
گفت:میدونی نماد تو چیه؟
سرمو تکون دادم و نگاش کردم دهنش رو باز کرد که چیزی بگه
دیدگاه ها (۰)

پارت ۲۷

مانتو مورد نظر دنیا

سوال

پارت ۲۵

بیب من برمیگردمپارت: 79+ مادر جون من میرم اتاق مهمان یکم است...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط