رمان دورترین نزدیک کاور شخصیت پادینا
#پارت_۳۰
زن عمو:خیلی دیر بجنبی دیدی بچه تو ندیدم مردم!
+خدانکنه چه حرفیه اخه ؛ شما بگو الان من میرم بگیرم طرفو!
خندید. زن عمو : منتظر میمونم خودت عاشق بشی ، چون ماهور من یا یه کاری نمیکنه یا اگه کرد تا اخرش با عشق میره و تمام خودشو میزاره براش! باید کسی باشه که ارزششو داشته باشه! من پسرمو به هرکسی نمیدم که!
خندیدم+ نکه الان جلو در رژه میرن اومدن خواستگاریم!
زن عمو : واالا بندگان خدا سعی میکنن اقا ماهور چش دیدن کسیو ندار
جدی شدم + فعلا وقتش نیست، من هنو به چیزی که میخام نرسیدم بزار چندسال بعد
زن عمو:۲۶سالگی زوده؟! بااشه گیرنمیدم بهت چون میدونم گیردادن رومخته!
+چه مادر پایه ای قربونت برررم من!اونی که میخام شدبعد هرچی شما بگی!
زن عمو:هرچی خودت بخای عزیزم
+خب برم خونه اگه ملیس نرفته ببینمش حداقل قهره بام، شمام برید پیش عمو ک الان بی صبرانه منتظره
زن عمو چش غره ای بهم رف : برو پسر جون بروو پررو نشو توهم شدی سامان! بلند شدم ک برم
+ خوبه دیگ مایه شادیاتونیم ک!
زن عمو : شماها زندگی مایین عزیزم ؛ خدا به همرات
بوسیدمش + خدافظ مامانم...
خب حالابرم منت ملیسا...
زنگ زدم بش مشغول بود...
قبل رفتن یه هدیه گرفتم براش و رفتم خونه...
درو باز کردم
+ ملیسا خواهر خوشگلم
ملیسا چمدونش کنارش بود و رومبل نشسته بود
+ هووووف من اخرش سربه بیابون میزارم از دست شماها
ملیسا : والا ما کاری نمیکنیم مشکل از خودته!
رفتم کنارش و جعبه رو گذاشتم رو میز
+ کجا میری؟!
ملیسا: یه جایی که این دوهفته رو ارامش داشته باشم!
+ ملیس من همینم ! زندگیم خسته کننده و سیاه سفیده منکه گفتم تو دووم نمیاری اینجا
ملیسا بلند شد بغلم کرد و چمدونشو برداشت بره بیرون : امیدوارم این دو هفته حسابی فکر کنی ببینی چیکار میکنی با اطرافیانت دریغ از یه ذره توجه به دور و بریات!
+ عه ملیس من ب تو توجه نمیکنم؟!
ملیس : اول کار بعد من اول کار اول کار اول کار دیگ خستم بفهم خیلی یکنواختی! خدا به داد اون بدبختی برسه که عاشق تو میشه!
+ اون بدبختم مجبور نیست بیاد تو زندگی من! من امیدی به کسی ندادم!
منظورت رها که نیست!
ملیس : حالا هرکسی که هست مهم اینه که با تو خوشبخت نمیشه!
خدافظ...
+ حداقل بزار برسونمت
ملیس : لازم نکرده میرم پیش بابا بعد میرم!
+ اره دیگ اینجافقط ماهوره که خودشه و خودش ! بفرما برو پدر جان سنگ تموم میذارن برات البته شرمندهکه اوشونم مث من یکنواختن !
درو محکم کوبید، اینم از دست من روانی شد...
#دورترین_نزدیک
#میم_نون
#پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #خاصترین #دخترونه #عاشقانه #عشق
زن عمو:خیلی دیر بجنبی دیدی بچه تو ندیدم مردم!
+خدانکنه چه حرفیه اخه ؛ شما بگو الان من میرم بگیرم طرفو!
خندید. زن عمو : منتظر میمونم خودت عاشق بشی ، چون ماهور من یا یه کاری نمیکنه یا اگه کرد تا اخرش با عشق میره و تمام خودشو میزاره براش! باید کسی باشه که ارزششو داشته باشه! من پسرمو به هرکسی نمیدم که!
خندیدم+ نکه الان جلو در رژه میرن اومدن خواستگاریم!
زن عمو : واالا بندگان خدا سعی میکنن اقا ماهور چش دیدن کسیو ندار
جدی شدم + فعلا وقتش نیست، من هنو به چیزی که میخام نرسیدم بزار چندسال بعد
زن عمو:۲۶سالگی زوده؟! بااشه گیرنمیدم بهت چون میدونم گیردادن رومخته!
+چه مادر پایه ای قربونت برررم من!اونی که میخام شدبعد هرچی شما بگی!
زن عمو:هرچی خودت بخای عزیزم
+خب برم خونه اگه ملیس نرفته ببینمش حداقل قهره بام، شمام برید پیش عمو ک الان بی صبرانه منتظره
زن عمو چش غره ای بهم رف : برو پسر جون بروو پررو نشو توهم شدی سامان! بلند شدم ک برم
+ خوبه دیگ مایه شادیاتونیم ک!
زن عمو : شماها زندگی مایین عزیزم ؛ خدا به همرات
بوسیدمش + خدافظ مامانم...
خب حالابرم منت ملیسا...
زنگ زدم بش مشغول بود...
قبل رفتن یه هدیه گرفتم براش و رفتم خونه...
درو باز کردم
+ ملیسا خواهر خوشگلم
ملیسا چمدونش کنارش بود و رومبل نشسته بود
+ هووووف من اخرش سربه بیابون میزارم از دست شماها
ملیسا : والا ما کاری نمیکنیم مشکل از خودته!
رفتم کنارش و جعبه رو گذاشتم رو میز
+ کجا میری؟!
ملیسا: یه جایی که این دوهفته رو ارامش داشته باشم!
+ ملیس من همینم ! زندگیم خسته کننده و سیاه سفیده منکه گفتم تو دووم نمیاری اینجا
ملیسا بلند شد بغلم کرد و چمدونشو برداشت بره بیرون : امیدوارم این دو هفته حسابی فکر کنی ببینی چیکار میکنی با اطرافیانت دریغ از یه ذره توجه به دور و بریات!
+ عه ملیس من ب تو توجه نمیکنم؟!
ملیس : اول کار بعد من اول کار اول کار اول کار دیگ خستم بفهم خیلی یکنواختی! خدا به داد اون بدبختی برسه که عاشق تو میشه!
+ اون بدبختم مجبور نیست بیاد تو زندگی من! من امیدی به کسی ندادم!
منظورت رها که نیست!
ملیس : حالا هرکسی که هست مهم اینه که با تو خوشبخت نمیشه!
خدافظ...
+ حداقل بزار برسونمت
ملیس : لازم نکرده میرم پیش بابا بعد میرم!
+ اره دیگ اینجافقط ماهوره که خودشه و خودش ! بفرما برو پدر جان سنگ تموم میذارن برات البته شرمندهکه اوشونم مث من یکنواختن !
درو محکم کوبید، اینم از دست من روانی شد...
#دورترین_نزدیک
#میم_نون
#پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #خاصترین #دخترونه #عاشقانه #عشق
۱۱.۴k
۱۱ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.