رمان دورترین نزدیک کاور شخصیت ماهور
#پارت_۲۹
عمو: اصا یه پروژه میدم شمارتم میدم بزار بیوفتن به جونت بفهمی عاقبت شوخی با من جلو زنم چیه!
خندیدم
زن عمو : بیخیال بچم شو چیکارش داری بزار شوخی کنه! ماهورم.
لبخندی بهش زدم و بغلش کردم
+ عمو بزار من این خانومو بردارم برم تعطیلات !
عمو شیطون نگام کرد : دیگه چی؟ من ب راهای بدی کشیده میشما!!!
چشام گرد شد
+ نووچ نووچ زشته که ؛ بریم باهم؟ ملیس ک تا اطلاع ثانوی نمیاد باهام میگ از زندگی کسل کننده ت خسته شدم! سامی م ک هیچی گف برنامه داره سپنتام ک تنها بره بهتره میخام با رامین برم فق دوسه روز کار دارم بعدش!
عمو : من کار دارم دوسه روزی شهربانو تنهاس خونه بردار سالم ببر سالم بیار
کجا میری حالا؟
+ هرجا بانو امر کنن
برگشتم ک دیدم با عشق نگام میکنه
+ کجا بریم؟
زن عمو : پسرم منو دو روزی میبری اصفهان؟ دلم تنگ شده بگردم اونجا مث بچگیام اگه وقت داری شاید بیشتر بمونم! عموتم کار داره
+ شما جون بخواه مگه میشه ماهور نده؟! در خدمتیم همیشه.
عمو : خب برنامه تونم اوکی شد منم میرم با داداشام تفررریح
+ بیا دیدی مامان منتظر بود تو بری بیرون!
عمو قهقهه میزد : از ما گذشته!
+ نه عمو چه حرفیه شما کپ سامانین فق ورژن قدیمی تر اما زشته بهتون نمیاد!
زن عمو بدجور نگام میکرد : بسه دیگه اغفالش نکن من برگردم ببینم زن گرفته
خندیدم : عمو اخرین کسیه که بخواد زن بگیره اونم وقتی خانومش شمایی
زن عمو : بعد سال تحویل میریم درصمن هر ادمی سال تحویل باید کجا باشه؟!
دستامو ب نشانه ی تسلیم بالابردم
+ باید خونه پیش مامانش باشه!
عمو : بعدم میری دیدن بابات!
قیافه م عوض شد
+ عمو جااان من این بحثو بیخیال شین! لطفا
عمو سر تکوت داد :من همیشه پشت تو بودم پسر ، یاد جونیای خودمون می افتم ولی شما غرورتون ب پدر بزرگتون رفته یکی تو یکی میلاد!
ولی تو بدترررررررررر منتها نمی فهمم مشکلتون چیه باهم! اون از بچگی توجه ش به تو بیشتر بود بعد بقیه حتی میلادم مث تو دوسنداشت اما نمیدونم یدفعه زدین ب سیم آخر!
+ تموم شد دیگ... پدر محترمتون
فقط بشینه و تماشا کنه!! روز منم میرسه!...
عمو : باشه پسرم ، من به توانایی ت ایمان دارم الانشم تو برای بهترینی لازم ب اثباتش نیست! تو خودتو تو این چند سال نشون دادی
+ هنوز کافی نیست...
عمو : موفق باشی، برم ناهارمو بخورم
شمام به کارای مادر فرزندی تون برسید!
در ضمن بانو جان توجه زیادی باعث حسودی شوهر است!!!!
خندیدم
+ برو عمو بروو ولی دلت اینجاست!
زن عمو : کی برسه ببینم ماهورم دلش یه جایی گیر باشه!؟
بهش نگاه کردم : هروق یه دختری پیدا بشه و بتونه ماهور و از این زندگی بکشه بیرون فعلا ک گویا نیست!
زن عمو :نیست یا نمی پسندین؟
خندیدم : خداییش من پی این چیزا نیسم اصا وقت نمیکنم مادر من...
#دورترین_نزدیک
#پست_جدید #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #عاشقانه #دخترونه #love #عشق
عمو: اصا یه پروژه میدم شمارتم میدم بزار بیوفتن به جونت بفهمی عاقبت شوخی با من جلو زنم چیه!
خندیدم
زن عمو : بیخیال بچم شو چیکارش داری بزار شوخی کنه! ماهورم.
لبخندی بهش زدم و بغلش کردم
+ عمو بزار من این خانومو بردارم برم تعطیلات !
عمو شیطون نگام کرد : دیگه چی؟ من ب راهای بدی کشیده میشما!!!
چشام گرد شد
+ نووچ نووچ زشته که ؛ بریم باهم؟ ملیس ک تا اطلاع ثانوی نمیاد باهام میگ از زندگی کسل کننده ت خسته شدم! سامی م ک هیچی گف برنامه داره سپنتام ک تنها بره بهتره میخام با رامین برم فق دوسه روز کار دارم بعدش!
عمو : من کار دارم دوسه روزی شهربانو تنهاس خونه بردار سالم ببر سالم بیار
کجا میری حالا؟
+ هرجا بانو امر کنن
برگشتم ک دیدم با عشق نگام میکنه
+ کجا بریم؟
زن عمو : پسرم منو دو روزی میبری اصفهان؟ دلم تنگ شده بگردم اونجا مث بچگیام اگه وقت داری شاید بیشتر بمونم! عموتم کار داره
+ شما جون بخواه مگه میشه ماهور نده؟! در خدمتیم همیشه.
عمو : خب برنامه تونم اوکی شد منم میرم با داداشام تفررریح
+ بیا دیدی مامان منتظر بود تو بری بیرون!
عمو قهقهه میزد : از ما گذشته!
+ نه عمو چه حرفیه شما کپ سامانین فق ورژن قدیمی تر اما زشته بهتون نمیاد!
زن عمو بدجور نگام میکرد : بسه دیگه اغفالش نکن من برگردم ببینم زن گرفته
خندیدم : عمو اخرین کسیه که بخواد زن بگیره اونم وقتی خانومش شمایی
زن عمو : بعد سال تحویل میریم درصمن هر ادمی سال تحویل باید کجا باشه؟!
دستامو ب نشانه ی تسلیم بالابردم
+ باید خونه پیش مامانش باشه!
عمو : بعدم میری دیدن بابات!
قیافه م عوض شد
+ عمو جااان من این بحثو بیخیال شین! لطفا
عمو سر تکوت داد :من همیشه پشت تو بودم پسر ، یاد جونیای خودمون می افتم ولی شما غرورتون ب پدر بزرگتون رفته یکی تو یکی میلاد!
ولی تو بدترررررررررر منتها نمی فهمم مشکلتون چیه باهم! اون از بچگی توجه ش به تو بیشتر بود بعد بقیه حتی میلادم مث تو دوسنداشت اما نمیدونم یدفعه زدین ب سیم آخر!
+ تموم شد دیگ... پدر محترمتون
فقط بشینه و تماشا کنه!! روز منم میرسه!...
عمو : باشه پسرم ، من به توانایی ت ایمان دارم الانشم تو برای بهترینی لازم ب اثباتش نیست! تو خودتو تو این چند سال نشون دادی
+ هنوز کافی نیست...
عمو : موفق باشی، برم ناهارمو بخورم
شمام به کارای مادر فرزندی تون برسید!
در ضمن بانو جان توجه زیادی باعث حسودی شوهر است!!!!
خندیدم
+ برو عمو بروو ولی دلت اینجاست!
زن عمو : کی برسه ببینم ماهورم دلش یه جایی گیر باشه!؟
بهش نگاه کردم : هروق یه دختری پیدا بشه و بتونه ماهور و از این زندگی بکشه بیرون فعلا ک گویا نیست!
زن عمو :نیست یا نمی پسندین؟
خندیدم : خداییش من پی این چیزا نیسم اصا وقت نمیکنم مادر من...
#دورترین_نزدیک
#پست_جدید #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #عاشقانه #دخترونه #love #عشق
۲۰.۱k
۱۰ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.