قلدر مدرسه ( پارت ۴۱ )

[ !هیچکدوم از وقایع واقعی نیست! ]


«مراسم تموم میشه»
کوک: فک کنم فقط تو بتونی آرومم کنی...
سوآ: فدات بشم من
کوک: خدانکنه
سوآ: برو خونه یکم استراحت کن
کوک: نمیتونم
سوآ: چیکار میخوای بکنی اونو انجام بدیم
کوک: فقط بیا
میریم سمت یه اتاق (اسمات نیس نترسین😂)
در اتاقو میبنده میشینه رو تخت با اشاره میکنه بیرم پیشش منم میشینم پیشش، عین بچه ها میاد بغلم
کوک: نمیدونم چکار کنم * بغض*
سوآ: بغض نکن دیگه بخدا جای بابات الان خوبه، ببینه بخاطرش ناراحتی ناراحت میشه ها
اشکشو پاک میکنم سرشو میبوسم
کوک: * لبخند تلخ * میشه پیشم بمونی تا همیشه؟ فقط پیش خودت آرامش دارم
سوآ: با ... باشه
ذهن سوآ: من لیاقتت رو ندارم مجبورم منو ببخش
سوآ: میشه دیگه گریه نکنی قلبم درد میگیره
کوک: باشه
از بغلم میاد بیرون اشکشو پاک میکنه لبشو سطحی میبوسم لبخند میزنه
سوآ: کوکی
کوک: جونم؟
سوآ: تو با اینکه من هم سطح تو نیستم مشکلی نداری؟
کوک: نه
سوآ: اما من خیلی پایین تر از تو ام، چرا نمیری با یه دختر هم سطح خودت؟
کوک: مهم نیس.... دوسم نداری؟
سوآ: بیشتر از جونم، چرا مهم نیست من باعث میشم تو جامعت زیر سؤال بری بخاطر همین خودم به خواهرت همکلاسیت معرفی کردم
کوک: وقتی بشی زن من ، پولم برا توهم میشه دیگه
سوآ: بعد بقیه چی میگن
کوک: الان حرف بقیه برات مهمه؟
سوآ: جامعت زیر سوال میره خب....
کوک: مهم نیس... هر زری میخوان بزنن
سوآ: من لیاقتتو ندارم
کوک: یااااا سوآ چه حرفیه میزنی


حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK