نامت

نامت
موریانه ای تنهاست
افتاده به جان مغزم
تا چند وقت دیگر
چیزی به یاد نخواهم آورد
و باران را
آدم ها را
دشت را
گلدان کوچک کنار پنجره را
و هرچه که دوست داشتم را ...

به اسم تو صدا میزنم


#حمید_جدیدی
دیدگاه ها (۳)

دلشوره می گیرم خدایی ماه تا این حد؟!شیرین ادا و دلبر و دلخاه...

تمام شب انتظار کشیده امتمامِ این شب‌ها منتظر بوده امتا بیایی...

امشب دلم هوای صدایت کرده استحسابش از دستم در رفته است چند وق...

---پارت ۱: سکوت شبانهباران آرام روی خیابان‌های خیس شهر می‌با...

رمان ملکه یخی و شاهزاده سوار بر اسب سفید پارت 28آرمیلا نشسته...

پارت چهارم:داستان از دیدگاه جیمین: چند روزی بود که با یونگی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط