کاراگاهان
#کاراگاهان
پارت ٢٨
وقتی پارسا اومد فقط لب تاپو اورد و بعد گفت ک گوشیش نیس من میدونستم ک تو کشوی میزش بود چون دیده بودم اما چیزی نگفتم تصمیم گرفتم خودم برم بیارم اما تو کشوی میرش نبود ی سه چهار روز بعد درست زمانی ک پلیسا اومدن اینم اومد پلیسا اومده بودن ک لب تاپ و تحویل بدن و ادرس شهابو بگیرن پارسا ک رفت گوشی رو تو کشوی میز سارا دیدم در صورتی ک تا سه چهار روز پیش نبود ب خانمم گفتم قضیه رو اما اون گفت ک بعید میدونم کار پارسا باشه گفت ک شاید خوب نگشتی بخاطر همینم منم بیخیالش شدم یعنی میخواین بگین ک کار پارسا بوده؟
+ن هنوز چیزی معلوم نیس لطفا چیزی ب پارسا نگین حالا بعد از اون پارسا اومد؟
*ی دو سه بار دیگ نیومد
مهرداد گفت
-احتمال داره ک کار پارسا باشه ی چیزی هس ک میگه مجرم ب صحنه جرم برمیگرده پارسا هم برگشتع اگ دقت کنین درست زمانی ک پلیسا هستن پس ی جا وایستاده ک امار داشته باشه کی پلیسا میان الانم شاید باشه اما چون نمیدونه ک ما کی هستیمو برای چی اینجاییم نیومده یا شایدم بعد اینک ما رفتیم بیاد اما شما اقای فریدونی ب هیچ وجه نگین ک کاراگاه گرفتین و بگین ک ما از فامیلاتونیم ک بهتون سر میزنیم ادرس دقیقشو بدین واجبه ک چند روزی مراقبش باشیم
اقای فریدونی ادرس رو نوشتو بهمون داد خدافظی کردیمو اومدیم بیرون سوار ماشین شدیم مهرداد گفت
-ترانه
+هوم؟
-اومدیم اینجا سه تا ماشین تو کوچه پارک بود یکیش رفت موند دوتا از این دوتا یکیش پارساعه
+از کجا میدونی
-تو بگو کدومشه
+اون پرایده
-ن اتفاقا اونی ک پشتمونع اون پرادو
+از کجا میدونی
-از تو ایینه نگاه کن صندلی سمت راننده کجاست ؟خوابونده صندلیو ک ما نبینیمش
+واااای بابا افرین باهوش
-دیگ ما اینیم دیگ
خندیدمو گفتم
-شماره پلاک ماشینو بردار
مهرداد نوشت و گفت
-امروز شده تا صد روز هم طول بکشه میرم جلو در خونه پارسا انقدر مراقبش هستم تا ی چیزی نشون بدع
+اره من شک ندارم کار خود نامردشه
-الان برسونمت خونه ک تو هم ب خواستگاریت برسی
+ن من پیشت میمونم
-ها؟چرا خوب برو خونه
+ن اولا تا تهش باهات هستم و دوما وقتی تورو میخوام چرا باید تو اون خواستگاری باشم
مهرداد راه افتاد و ی لبخند زد ک باعث شد قند تو دلم اب بشه راه افتادیم سمت خونه پارسا
ادامه در پارت٢٩ #maryam
پارت ٢٨
وقتی پارسا اومد فقط لب تاپو اورد و بعد گفت ک گوشیش نیس من میدونستم ک تو کشوی میزش بود چون دیده بودم اما چیزی نگفتم تصمیم گرفتم خودم برم بیارم اما تو کشوی میرش نبود ی سه چهار روز بعد درست زمانی ک پلیسا اومدن اینم اومد پلیسا اومده بودن ک لب تاپ و تحویل بدن و ادرس شهابو بگیرن پارسا ک رفت گوشی رو تو کشوی میز سارا دیدم در صورتی ک تا سه چهار روز پیش نبود ب خانمم گفتم قضیه رو اما اون گفت ک بعید میدونم کار پارسا باشه گفت ک شاید خوب نگشتی بخاطر همینم منم بیخیالش شدم یعنی میخواین بگین ک کار پارسا بوده؟
+ن هنوز چیزی معلوم نیس لطفا چیزی ب پارسا نگین حالا بعد از اون پارسا اومد؟
*ی دو سه بار دیگ نیومد
مهرداد گفت
-احتمال داره ک کار پارسا باشه ی چیزی هس ک میگه مجرم ب صحنه جرم برمیگرده پارسا هم برگشتع اگ دقت کنین درست زمانی ک پلیسا هستن پس ی جا وایستاده ک امار داشته باشه کی پلیسا میان الانم شاید باشه اما چون نمیدونه ک ما کی هستیمو برای چی اینجاییم نیومده یا شایدم بعد اینک ما رفتیم بیاد اما شما اقای فریدونی ب هیچ وجه نگین ک کاراگاه گرفتین و بگین ک ما از فامیلاتونیم ک بهتون سر میزنیم ادرس دقیقشو بدین واجبه ک چند روزی مراقبش باشیم
اقای فریدونی ادرس رو نوشتو بهمون داد خدافظی کردیمو اومدیم بیرون سوار ماشین شدیم مهرداد گفت
-ترانه
+هوم؟
-اومدیم اینجا سه تا ماشین تو کوچه پارک بود یکیش رفت موند دوتا از این دوتا یکیش پارساعه
+از کجا میدونی
-تو بگو کدومشه
+اون پرایده
-ن اتفاقا اونی ک پشتمونع اون پرادو
+از کجا میدونی
-از تو ایینه نگاه کن صندلی سمت راننده کجاست ؟خوابونده صندلیو ک ما نبینیمش
+واااای بابا افرین باهوش
-دیگ ما اینیم دیگ
خندیدمو گفتم
-شماره پلاک ماشینو بردار
مهرداد نوشت و گفت
-امروز شده تا صد روز هم طول بکشه میرم جلو در خونه پارسا انقدر مراقبش هستم تا ی چیزی نشون بدع
+اره من شک ندارم کار خود نامردشه
-الان برسونمت خونه ک تو هم ب خواستگاریت برسی
+ن من پیشت میمونم
-ها؟چرا خوب برو خونه
+ن اولا تا تهش باهات هستم و دوما وقتی تورو میخوام چرا باید تو اون خواستگاری باشم
مهرداد راه افتاد و ی لبخند زد ک باعث شد قند تو دلم اب بشه راه افتادیم سمت خونه پارسا
ادامه در پارت٢٩ #maryam
۲۱.۶k
۰۱ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.