Part82
#Part82
+چیکارمیکنی رستا:خدت گفتی بیام عقب+خنگ من بیااینجابشینوزدم روپام اونجوری که نمیتونم که یکم مکث کردوبعدامدروپام نشست که بغلش کردمودستموبردم زیرلباسش که یکم تکون خوردسفت تربغلش کردموموهاشوبوسیدموهمینجور دستمومیکشیدم روی دلش رستا:چه خوب که هستی چه خوب که ماله منی+تازه کشف کردی دختره پروخندیدوگف:ن+عامیگم بعداین دورانت میتونیم بچه داربشیمامگه ن بااین حرفم یکی اروم زدتوشکمم رسی:یاااجونگکوکاخندم گرف:باشه باباشوخی کردم توهنوزخدت بچه ای همینجوردلشوماساژمیدادم که بعدیه ربع دیدم تکون نمیخوره فکرکنم خوبیده یکم دستمواوردم پایین که دیدم اره چشاش بستس دلم براش ضعف رفتواروم یه بوس روی لبش گذاشتموهمون عقب اروم درازش کردموخدم رفتم جلوتاببرمش خونه وقتی رسیدیم زنگ زدم به افراکه دروبازکنه وخدم رفتم عقبوپاتوموانداختم روشوبغلش کردم بردمش طرف خونه که افراامدبیرون:چراانقددیرامدین رستاچیشده+چیزی نشده خوابه یکم دلش دردمیکردپلاستیک قرصاوکیسه اب گرمودادم بهشورفتم تویه اتاقشو اروم روی تخت گذاشتمشوپتورو انداختم روش اصلادلم نمیخواست برم یه نگابه اتاقش انداختم یه عکس بزرگ ازمن روبه روی تختش زده بودداری چیکارمیکنی باهام دخترپالتوموبرداشتموبرای اینکه کاری نکنم بیداربشه سریع ازاتاق زدمبیرون رونیا:جونگکوک شی رستاحالش خوبه+اره فقط یکم دلدردداشت که براش قرص گرفتم الانم خوابه اگه میشه مواظبش باشین چیزای گرم بهش بدین تاحالش خوب بشه رویا:خب چراخدتون نمیمونینوازش مراقبت نمیکنین ینی قشنگ حرف دلموزدولی برخلاف میل خدم گفتم:عان نمیشه ممکنه معذب بشین من اینجابمونم مانیا:ن نمیشیم مامهرکدوم اتاق خدمونو داریم دیگه هرکس تواتاق خدشه اگه بخواین میتونین بمونین +ولی اعضاچی رونیا:من به ته میگم به بقیه بگه تودلم عروسی بودولی بروزش ندادم+باشه پس خیلی ممنون باخشحالی دباره رفتم تواتاقش که دیدم دباره توخدش جمع شده کلاهوماسکمودراوردمورفتم زیرپتوکشیدمش طرف خدمودوباره دستموبردمزیرلباسشوگذاشتم رودلش که بادستش انگشت اشارموگرفت اخه چراانقدشبیه بچه هایی پشت سرشوبوسیدمکه برگشت طرفموباچشایه نیمه بازش نگامکردوگف:توچرانرفتی +دلم نیومدتنهات بزارچیه میخوای برم رستا:ن اصلاخوبه که موندی جونگکوک+جانم رسی:خیلی دوستدارم+من بیشترعامیگم اگه لباسمودربیارم معذب نمیشی اخه عادتمه رستا:ن راحت باش لباسمودراوردمودوباره درازکشیدم که امدنزدیک تروسرشوگذاشت روسینم رسی:جونگکوک عاشقم باش+هستم که رسی:همیشه باش+چشم خانم جئون دیگه دردنداری رسی:باکمک عشقم خیلی بهترم پیشونیشوبوسیدم
+چیکارمیکنی رستا:خدت گفتی بیام عقب+خنگ من بیااینجابشینوزدم روپام اونجوری که نمیتونم که یکم مکث کردوبعدامدروپام نشست که بغلش کردمودستموبردم زیرلباسش که یکم تکون خوردسفت تربغلش کردموموهاشوبوسیدموهمینجور دستمومیکشیدم روی دلش رستا:چه خوب که هستی چه خوب که ماله منی+تازه کشف کردی دختره پروخندیدوگف:ن+عامیگم بعداین دورانت میتونیم بچه داربشیمامگه ن بااین حرفم یکی اروم زدتوشکمم رسی:یاااجونگکوکاخندم گرف:باشه باباشوخی کردم توهنوزخدت بچه ای همینجوردلشوماساژمیدادم که بعدیه ربع دیدم تکون نمیخوره فکرکنم خوبیده یکم دستمواوردم پایین که دیدم اره چشاش بستس دلم براش ضعف رفتواروم یه بوس روی لبش گذاشتموهمون عقب اروم درازش کردموخدم رفتم جلوتاببرمش خونه وقتی رسیدیم زنگ زدم به افراکه دروبازکنه وخدم رفتم عقبوپاتوموانداختم روشوبغلش کردم بردمش طرف خونه که افراامدبیرون:چراانقددیرامدین رستاچیشده+چیزی نشده خوابه یکم دلش دردمیکردپلاستیک قرصاوکیسه اب گرمودادم بهشورفتم تویه اتاقشو اروم روی تخت گذاشتمشوپتورو انداختم روش اصلادلم نمیخواست برم یه نگابه اتاقش انداختم یه عکس بزرگ ازمن روبه روی تختش زده بودداری چیکارمیکنی باهام دخترپالتوموبرداشتموبرای اینکه کاری نکنم بیداربشه سریع ازاتاق زدمبیرون رونیا:جونگکوک شی رستاحالش خوبه+اره فقط یکم دلدردداشت که براش قرص گرفتم الانم خوابه اگه میشه مواظبش باشین چیزای گرم بهش بدین تاحالش خوب بشه رویا:خب چراخدتون نمیمونینوازش مراقبت نمیکنین ینی قشنگ حرف دلموزدولی برخلاف میل خدم گفتم:عان نمیشه ممکنه معذب بشین من اینجابمونم مانیا:ن نمیشیم مامهرکدوم اتاق خدمونو داریم دیگه هرکس تواتاق خدشه اگه بخواین میتونین بمونین +ولی اعضاچی رونیا:من به ته میگم به بقیه بگه تودلم عروسی بودولی بروزش ندادم+باشه پس خیلی ممنون باخشحالی دباره رفتم تواتاقش که دیدم دباره توخدش جمع شده کلاهوماسکمودراوردمورفتم زیرپتوکشیدمش طرف خدمودوباره دستموبردمزیرلباسشوگذاشتم رودلش که بادستش انگشت اشارموگرفت اخه چراانقدشبیه بچه هایی پشت سرشوبوسیدمکه برگشت طرفموباچشایه نیمه بازش نگامکردوگف:توچرانرفتی +دلم نیومدتنهات بزارچیه میخوای برم رستا:ن اصلاخوبه که موندی جونگکوک+جانم رسی:خیلی دوستدارم+من بیشترعامیگم اگه لباسمودربیارم معذب نمیشی اخه عادتمه رستا:ن راحت باش لباسمودراوردمودوباره درازکشیدم که امدنزدیک تروسرشوگذاشت روسینم رسی:جونگکوک عاشقم باش+هستم که رسی:همیشه باش+چشم خانم جئون دیگه دردنداری رسی:باکمک عشقم خیلی بهترم پیشونیشوبوسیدم
۳.۹k
۳۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.