برمیگردم

برمیگردم
پارت : 62

( جنی )
از میخواستم ماسکشو بده پایین اما اون همش یه بهونه در میاورد
خودم رفتم جلو همینکه میخواستم ماسکشو بدم پایین گوشیم زنگ خورد
لعنتی گفتم و برگشتم و سرجام نشستم و گوشیمو و از کیفم دراوردم
زویی بود دستیارم داخل شرکت
جواب دادم که با صدای ترسیده‌ای گفت
_ خانم خانم به شرکت ما حمله شده سریع خودتونو برسونید
گوشی رو قطع کردم و رو به راننده گفتم
_ تند تر برو من باید برم شرکت
سرشو تکون داد و گاز داد و دوباره بهش گفتم
_ بعد از اینکه من رفتم شرکت جانگه رو میبری عمارت یه اتاق میدی بهش استراحت کنه تا من بیام
_ چشم خانم
تفنگم و از جیبم دراورده و گلوله انداختم داخلش
+ جانگه بودی درسته ؟
_ بله خانم
+ خوبه اسمت یادم میمونه
سرمو به آرومی تکون دادم که رسیدیم به شرکت جنی ماسکشو گذاشت و پیاده شد و رفت
منم برای اینکه حوصلم سر نره شروع کردم از راننده سوال پرسیدن
دیدگاه ها (۰)

برمیگردمپارت : 63_ میگم میتونم از سوال بپرسم_ اره میتونی ولی...

برمیگردمپارت : 64_ ببین جانگه خانم رابطه خوبی با این هیونگ ن...

#سناریو وقتی داری تو اشپزخونه اهنگ نرو مریم رو میخونی واکنشش...

در خانه بنگتن چه میگذرد همه اعضا دور هم نشستن و دارن باهم صح...

بیب من برمیگردمپارت : 68+ میدونی کجا قراره قرارداد ببندیم؟ _...

بیب من برمیگردمپارت: 82حسابی مست بودم و کارام دست خودم نبود ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط