نامحسوس پارت

نامحسوس پارت۴_
بعد ازچندمین•

ویو ا.ت°
داشتم تو تلوزیون کانالارو زیرورو میکردم به امید اینکه بتونم یه فیلم خوب پیدا کنم تا چشمم به ساعت خورد وای خدا ساعت ۹:۵۶بود من به نورا لیا قول داده بودم برای گردش بریم بیرون سریع کنترل و گذاشتم کنار و دوان دوان رفتم سمت اتاقم تا آماده شم

کای:چته مثل میمون پردی و رفتی[باکمی داد]
ا.ت:اولا میمون جدوآبادته دوم با دوستام قرار گذاتشتم برم بیرون پس مزاحم نشو آقا
کای:احمق جدوآبادمن جدوآباد توهم هس
ا.ت:خفععععع😡
بعد از بحث با آقای میمون(منظورش کایه) رفتم به تیپ راحتی در عین حال شیک زدم موهامم از پایین گوجه ای بستمو یه آرایش ملیح و خوشمل کردم سریع از کای خدافظی کردمو بدون توجه به غر غراش سریع کفشامو پوشیدم چون حوصله ی رانندگی نداشتم واسه خودم تاکسی گرفتم تا برم سمت محل قرار
ادامه دارد......‌..‌‌..
دیدگاه ها (۰)

اسلاید دوم ا.ت سوم لیا چهارم نورا پنجم کای

نامحسوس پارت۳_/بعد از کوفت کردن صبحانه/ویوا.ت°بعد از خوردن غ...

پارت ۱ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط