ویو نینا

ویو نینا
دروغ نگم یکم ذوق کردم برای من جشن گرفتن از سر فکری که داشتم دممو محکم کوبیدم به کف آکواریوم که ارباب برگشت

-چیشده؟اوووو اهاننن من چند روزه بهت غذا ندادم،فدای سرم(خنده) صدات و فعلا میتونی برا خودت نگه داری
صدامو برگردوند

-بادیگارد یکم غذا بده بعدش برو سر پروژه ای که گفتم تا نمیری

هه چقدر از خود راضی فکر می‌کنه چه خریه از اتاق رفت بیرون

بادیگارد اومد و غذا رو از بالا نشون داد
$بپر بالا بگیرش کوچولو
ها؟چه اسکلیع جداً! خدا نصیب گرگ بیابون نکنه

$بگیرش دیگه پری کوچولو تو قرارع تا آخر عمرت اینجا بمونی مگه نه؟اگه پروژه اون آکواریوم فا‌.کی تا سه شنبه تموم نشه من میمیرم اونم بخاطر یه موجود بی ارزش مثل تو
دیگه عصبی شدم و اومدم بالا
÷دلت میخواد بمیری هانننن؟(داد)اگه من بی ارزشم چرا ارباب میخواد تورو سر من بکشه پس یعنی تو از من خیلی بی ارزش تری حالا غذامو میدی یا خودم جور دیگه بگیرمش؟

$هر غلطی میخوای بکنی بکن...
÷امممم اکی...
آکواریوم و هل دادم و افتاد زمین و شکست خب خودمم زخمی شدم و پاهامو درست کردم هوف هنوز عادت ندارم...
$چ.. چیکار می‌کنی
آروم از رو زمین پاشدم و غذارو از دستش

شرایط اینبار فرق داره😌😆

هیچ لایک و کامنتی نبینم
دیدگاه ها (۸)

ویو جونگکوک پری احمق...زنگ زدم به مادرم-مادر......-خواستم یه...

چند روز بعدویو جونگکوک رفتم داخل اتاق شکنجه و دیدم آت بهوشه ...

ویو کوک پری های تازه وارد که فهمیده بودن باید خودشونو ثابت ک...

ویو جونگکوک پری ها به صف شده بودن و سرشون پایین بود که جیمین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط