خون اشام ورژن عاشق پارت ۶
ته ویو
با ات فتیم پایین که مامانم تا ات رو دید اومد سمتش یزره نگاش کردن و بعد با هم رو بوسی کردن که مامانم گف :واییی پسرم چه سلیقه یخوبی داشته
ات :شما لطف دارد مامان جان
ته :مرسی مامان
م ت : وایی چه شرین زبونی تو
ات :ممنونم شما هم خیلی مهربونید
م ت : وایی من که عاشقت شدم دیگه از تهیونگ چه انتظاری میره
ته : خب مامان جان بیاید بشینید
ومامان ته با ات خیلی جور شد و بعد ۴ ساعت حرف زدن راجب علایق همدیگه بلاخره رسیدن به بخشی که ات میخواست کمی راجب ته بدونه
م ت:خب ات جان مراقب تهیونگ باش اون قرن هاست که داره دنبال تو میگرده و منتظره که متولد بشی
ات :خوشحالم از این که منتظر موند تا منم بیام و عاشقش شم
م ت :درسته این بهترین اتفاق تاریخ خون اشام هاشت
ات تو ذهنش :هع خوبه بهترین اتفاقشونم و اینجوری دیشب ساه و کبود کرد بدنمو
ات :خب مامان جان میگم میه راجب اخلاقیات تهیونگ و دوستاش بهم میگید آخه من و ته تازه گیا باهم آشنا شدیم
م ت : اوهوم
.........
میدونم کم شد ببشید
بابای کیوتام تا پارت بعد
با ات فتیم پایین که مامانم تا ات رو دید اومد سمتش یزره نگاش کردن و بعد با هم رو بوسی کردن که مامانم گف :واییی پسرم چه سلیقه یخوبی داشته
ات :شما لطف دارد مامان جان
ته :مرسی مامان
م ت : وایی چه شرین زبونی تو
ات :ممنونم شما هم خیلی مهربونید
م ت : وایی من که عاشقت شدم دیگه از تهیونگ چه انتظاری میره
ته : خب مامان جان بیاید بشینید
ومامان ته با ات خیلی جور شد و بعد ۴ ساعت حرف زدن راجب علایق همدیگه بلاخره رسیدن به بخشی که ات میخواست کمی راجب ته بدونه
م ت:خب ات جان مراقب تهیونگ باش اون قرن هاست که داره دنبال تو میگرده و منتظره که متولد بشی
ات :خوشحالم از این که منتظر موند تا منم بیام و عاشقش شم
م ت :درسته این بهترین اتفاق تاریخ خون اشام هاشت
ات تو ذهنش :هع خوبه بهترین اتفاقشونم و اینجوری دیشب ساه و کبود کرد بدنمو
ات :خب مامان جان میگم میه راجب اخلاقیات تهیونگ و دوستاش بهم میگید آخه من و ته تازه گیا باهم آشنا شدیم
م ت : اوهوم
.........
میدونم کم شد ببشید
بابای کیوتام تا پارت بعد
۴.۴k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.