پارت هفتم
از زبان جیمین
یکی از بادیگارد ها اومد و گفت که می چا کارم دارم گفتم که بگه بیاد اینجا
چند دیقه گزشته و می چا اومد
=:سلام
-: چی میخوای
=: ممنون بابت اتاق و میشه من یه لحظه برم خونم که هم فلش رو بیارم هم یه سری لباس
-: وایسا فردا باهم میریم که فرار نکنی
=: باش
از زبان می چا:
وایی من میخوام برم خونم رو ببینم من زیاد ندیدم خونم رو یعنی من اصلا خونه نبودم فقط یه ماهه که به این خونم اومدم و همش هم سر کار بودم
یکی از بادیگارد ها اومد و گفت که می چا کارم دارم گفتم که بگه بیاد اینجا
چند دیقه گزشته و می چا اومد
=:سلام
-: چی میخوای
=: ممنون بابت اتاق و میشه من یه لحظه برم خونم که هم فلش رو بیارم هم یه سری لباس
-: وایسا فردا باهم میریم که فرار نکنی
=: باش
از زبان می چا:
وایی من میخوام برم خونم رو ببینم من زیاد ندیدم خونم رو یعنی من اصلا خونه نبودم فقط یه ماهه که به این خونم اومدم و همش هم سر کار بودم
۳.۱k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.