دوپارتی از هوسوک شی
دوپارتی از هوسوک شی
p2
دست هایی در امتداد شونه های ا.ت حرکت کرد و نفس گرم شخصی روی گردن ا.ت ریخته شد: سلام مرهمِ من!
صدای گرم هوسوک بود! صدایی که هشت ماه از ا.ت دور بود!
به سرعت به سمت هوسوک برگشت
دلتنگ چشم های شکلاتی رنگ هوسوکش بود..
ولی پارچه سفید رنگی روی چشم راستش کشیده شده بود و محکم پشت سرش بسته شده بود
انگشت های ا.ت روی پارچه کشیده شدن: هو..هوسوکا؟؟ این چیه؟؟ شوخیت گرفته؟؟ الان چشمت آسیب دیده؟؟ ها؟
@nila1529
لبخند خجالتی هوسوک روی لب هاش پدیدار شد و آروم زمزمه کرد: نگران نباش پریزاد من..، شاید چشم راستم رو از دست داده باشم..ولی من این چشمم رو نگه داشتم..
نگاه بغض کرده ا.ت به چهره دلربایِ هوسوک خیره شد
قبل از اینکه حرفی از طرف ا.ت شنیده بشه بوسه ایی از طرف هوسوک روی لب های ا.ت گذاشته شد و ادامه داد: من این چشمم رو نگه داشتم تا بتونم زیبای دلفریبم رو ببینم؛ پس من برای چی ساخته شدم اگه نتونم مراقب این باشم که ببینمت؟؟..من همیشه به یادتم خورشید من!!
خبخبخب بلوبریام
چطور بود؟؟
p2
دست هایی در امتداد شونه های ا.ت حرکت کرد و نفس گرم شخصی روی گردن ا.ت ریخته شد: سلام مرهمِ من!
صدای گرم هوسوک بود! صدایی که هشت ماه از ا.ت دور بود!
به سرعت به سمت هوسوک برگشت
دلتنگ چشم های شکلاتی رنگ هوسوکش بود..
ولی پارچه سفید رنگی روی چشم راستش کشیده شده بود و محکم پشت سرش بسته شده بود
انگشت های ا.ت روی پارچه کشیده شدن: هو..هوسوکا؟؟ این چیه؟؟ شوخیت گرفته؟؟ الان چشمت آسیب دیده؟؟ ها؟
@nila1529
لبخند خجالتی هوسوک روی لب هاش پدیدار شد و آروم زمزمه کرد: نگران نباش پریزاد من..، شاید چشم راستم رو از دست داده باشم..ولی من این چشمم رو نگه داشتم..
نگاه بغض کرده ا.ت به چهره دلربایِ هوسوک خیره شد
قبل از اینکه حرفی از طرف ا.ت شنیده بشه بوسه ایی از طرف هوسوک روی لب های ا.ت گذاشته شد و ادامه داد: من این چشمم رو نگه داشتم تا بتونم زیبای دلفریبم رو ببینم؛ پس من برای چی ساخته شدم اگه نتونم مراقب این باشم که ببینمت؟؟..من همیشه به یادتم خورشید من!!
خبخبخب بلوبریام
چطور بود؟؟
۲۴.۸k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.