fake kook
fake kook
part*1۸
ا.ت: نمیام میخوام بخوابم
کوک: پس منم میرم پیش منشی جونم😎
ا.ت: 😠😒😡وایسا منم بیام
کوک: منتظرم
ده دقیقه بعد
چرا نمیاد
ا.ت: اومدم
کوک: بریم
چند دقیقه بعد
کوک: رسیدیم خب پیاده شو
ا.ت: باش
رفتیم داخل
منشی: سلام رئیس
ا.ت: این کیه
کوک:منشی
ا.ت: همون منشیت
کوک: اره😅همون
ا.ت: خب تو برو من همینجا میمونم
کوک: چرا نخوای چیزی بهش بگی
ا.ت: نه نه نمیگم خیالت راحت تو برو
کوک: خوابت نمیاد اخه ساعت ۴صبحه
ا.ت: نه خیلی خوابیدم تو برو
کوک: بازم میگما کاری به کارش نداشته باش
ا.ت: باشه بهت میگم برو دیگه
کوک: باشه رفتم
از دید ا.ت
ا.ت: سلام
منشی: سلام بفرمایید اگه برای استخدام اومدی فعلا ساعت این کار نیست
ا.ت: چی خخخ خیلی خنده داره منو استخدام نه برای این نیومدم
منشی: خب هرکاری دارید بفرمایید
ا.ت: رئیس اینجا کیه
منشی: همونی که تازه داشتی باهاش حرف میزدی
ا.ت: چی اون بود
منشی: اره چطوری نشناختیش
ا.ت: خب حالا نشناختم مگه مهمه
منشی:نگفتید چیکار داشتید
ا.ت: اومدم یه نگاهی بندازم
منشی: چی الان این ساعت
ا.ت: اره مگه مشکلیه اتاق رئیس کجاست
منشی: اقای جئون
ا.ت: بله اقای جئون
منشی: چیکارش دارین
ا.ت: فکر کنم به تو ربطی نداشته باشه ها
منشی: خب شما به من بگید من به او میگم
ا.ت: لازم نکرده خودم بهش میگم
منشی: نمیشه
ا.ت: چرا نمیشه یعنی همچین رئیس خوشتیپی به حرف من اهمیتی نمیده
منشی: پس الان فهمیدم برای چی اومدی
ا.ت: خب اگه میدونی بگو
#کوک
#فیک
#سناریو
part*1۸
ا.ت: نمیام میخوام بخوابم
کوک: پس منم میرم پیش منشی جونم😎
ا.ت: 😠😒😡وایسا منم بیام
کوک: منتظرم
ده دقیقه بعد
چرا نمیاد
ا.ت: اومدم
کوک: بریم
چند دقیقه بعد
کوک: رسیدیم خب پیاده شو
ا.ت: باش
رفتیم داخل
منشی: سلام رئیس
ا.ت: این کیه
کوک:منشی
ا.ت: همون منشیت
کوک: اره😅همون
ا.ت: خب تو برو من همینجا میمونم
کوک: چرا نخوای چیزی بهش بگی
ا.ت: نه نه نمیگم خیالت راحت تو برو
کوک: خوابت نمیاد اخه ساعت ۴صبحه
ا.ت: نه خیلی خوابیدم تو برو
کوک: بازم میگما کاری به کارش نداشته باش
ا.ت: باشه بهت میگم برو دیگه
کوک: باشه رفتم
از دید ا.ت
ا.ت: سلام
منشی: سلام بفرمایید اگه برای استخدام اومدی فعلا ساعت این کار نیست
ا.ت: چی خخخ خیلی خنده داره منو استخدام نه برای این نیومدم
منشی: خب هرکاری دارید بفرمایید
ا.ت: رئیس اینجا کیه
منشی: همونی که تازه داشتی باهاش حرف میزدی
ا.ت: چی اون بود
منشی: اره چطوری نشناختیش
ا.ت: خب حالا نشناختم مگه مهمه
منشی:نگفتید چیکار داشتید
ا.ت: اومدم یه نگاهی بندازم
منشی: چی الان این ساعت
ا.ت: اره مگه مشکلیه اتاق رئیس کجاست
منشی: اقای جئون
ا.ت: بله اقای جئون
منشی: چیکارش دارین
ا.ت: فکر کنم به تو ربطی نداشته باشه ها
منشی: خب شما به من بگید من به او میگم
ا.ت: لازم نکرده خودم بهش میگم
منشی: نمیشه
ا.ت: چرا نمیشه یعنی همچین رئیس خوشتیپی به حرف من اهمیتی نمیده
منشی: پس الان فهمیدم برای چی اومدی
ا.ت: خب اگه میدونی بگو
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۰.۵k
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.