این فیک دوباره میشه ⁸پارت 🫶🩶
این فیک دوباره میشه ⁸پارت 🫶🩶
P: ⅜
____________________________
های گایز 👻✨
چطورین🫠🩷
پارت بعدی رو تحویل بگیرید😶
اصلش ۳ پارت آخره 🥺🤍
این ۳ پارت رو از دست ندید ❤️🩹
________
وقتی باهم قهر بودید و فکر کردی خیانت کرده :::::
پارت ⅗
داشت ... اما خودش چی ... نامجون از همه جا بی خبر خوابیده بود و گوشی هم سایلنت کرده بود ک با صدای محکم در ب خودش اومد پتو رو کنار زد و بلند شد و در رو باز کرد ؛ با صورت عصبانی جیت روب رو شد ...
"Jin"
(یقش رو گرفت و چسبید ب دیوار )
مرتیکه عوضی ... مگه من مامان بابام رو راضی کردم ک اینجوری خواهرم رو بگیری بعد قلبش رو بشکنی هان .....؟ بابام چقد گفت مواظب دخترش باشی ... هع بودی ....؟ جوابمو بده ... ! خجالت بکش از قد و هیکلت ... بچت چی میشه ...؟ مثه اینکه هنوز آدم نشدی ن .... ؟ الان کاری باهات نمیکنم ن مشت میزنم ن چیزی فقد بهت میگم ک ما همون جوری ک دختر میدیم دختر رو پس میگیریم ... برو گند کاریت رو جمع کن مرتیکه ... .
"Namjoon "
منظورت چیه هیونگ چ خبره ؟...
"Jin "
برو گوشیت رو چک کن بعد زر بزن
★نامجون ک گوشیش رو دیده بود و نمیدونست چ خبره سریع تلویزیون رو روشن کرد همه جا این خبر خیانت پخش شده بود بغض بعد راه گلوش رو بسته بود ... این کار نامجون نبود ... نامجون حتی وقتی م.ست بود هم این کار رو نمیکرد معلوم بود فوتوشاپ هست سریع ب دوستش ک پلیس بود زنگ زد و آمار رو بهش داد تا بررسی کنه دوستش ک بررسی کرد فهمید بله فوتوشاپه ... نامجون لایو گذاشت تا سوتفاهم رو برآورده کنه ولی بیشتر هیت گرفت ...
و اما برسر لیسا چی اومد ....؟
لیسا خونه بود همه میرفتن و می اومدن لیسا هی لاغر تر و بی میل تر ب غذا و افسرده تر میشد هیچ کس چ میدونه مگه تقصیر اون بود ک دلش برای نامجونش تنگ شده بود و بهش زنگ زده بود ؟
(فلش بک ب روز کنسرت )
لیسا دلش برای نامجون تنگ شده بود بخاطر همین تصمیم گرفت باهاش تماس تصویری بگیره زنگ از یک بار ...نامجون بر نداشت ،دوبار .... نامجون بازم ور نداشت ، سه بار...چ خبر بود ک نامجون برنداشت ، چهار بار.... لیسا داشت تلفن رو خاموش میکرد ک :
Namjoon :
"چته لیسا مگه نمیدونی سر تمرینم روانیم کردی (با لحن سرد و خشن ) "
Lisa :
" ب ... ب.... باشه .... ببخشید ... (با بغض و آروم )
★لیسا بدون اینکه منتظر جواب دیگه ای از. نامجون باشه گوشی رو قطع میکنه نامجون رو دلش میمونه ک بخاطر غرورش از زندگیش عذر خواهی نکرده
(پایان فلش بک ب روز کنسرت )
اون ⁶و ⁷روز کوفتی گذشت نامجون سوار هواپیما شد و اومد وقتی او فرودگاه بود چیز های زیادی از سمت طرفدار های لیسا براش پرت میشد نامجون همین رسید سریع رفت خونه لیسا داشت لایو میگرفت
======================
قسمت های بدی قطعش میکنم؟
بخاطر ویسه من زیاد مینویسم تو یا داشت های گوشیم بعد ویسگون نمیزاره بقیش بیاد ،،.،
P: ⅜
____________________________
های گایز 👻✨
چطورین🫠🩷
پارت بعدی رو تحویل بگیرید😶
اصلش ۳ پارت آخره 🥺🤍
این ۳ پارت رو از دست ندید ❤️🩹
________
وقتی باهم قهر بودید و فکر کردی خیانت کرده :::::
پارت ⅗
داشت ... اما خودش چی ... نامجون از همه جا بی خبر خوابیده بود و گوشی هم سایلنت کرده بود ک با صدای محکم در ب خودش اومد پتو رو کنار زد و بلند شد و در رو باز کرد ؛ با صورت عصبانی جیت روب رو شد ...
"Jin"
(یقش رو گرفت و چسبید ب دیوار )
مرتیکه عوضی ... مگه من مامان بابام رو راضی کردم ک اینجوری خواهرم رو بگیری بعد قلبش رو بشکنی هان .....؟ بابام چقد گفت مواظب دخترش باشی ... هع بودی ....؟ جوابمو بده ... ! خجالت بکش از قد و هیکلت ... بچت چی میشه ...؟ مثه اینکه هنوز آدم نشدی ن .... ؟ الان کاری باهات نمیکنم ن مشت میزنم ن چیزی فقد بهت میگم ک ما همون جوری ک دختر میدیم دختر رو پس میگیریم ... برو گند کاریت رو جمع کن مرتیکه ... .
"Namjoon "
منظورت چیه هیونگ چ خبره ؟...
"Jin "
برو گوشیت رو چک کن بعد زر بزن
★نامجون ک گوشیش رو دیده بود و نمیدونست چ خبره سریع تلویزیون رو روشن کرد همه جا این خبر خیانت پخش شده بود بغض بعد راه گلوش رو بسته بود ... این کار نامجون نبود ... نامجون حتی وقتی م.ست بود هم این کار رو نمیکرد معلوم بود فوتوشاپ هست سریع ب دوستش ک پلیس بود زنگ زد و آمار رو بهش داد تا بررسی کنه دوستش ک بررسی کرد فهمید بله فوتوشاپه ... نامجون لایو گذاشت تا سوتفاهم رو برآورده کنه ولی بیشتر هیت گرفت ...
و اما برسر لیسا چی اومد ....؟
لیسا خونه بود همه میرفتن و می اومدن لیسا هی لاغر تر و بی میل تر ب غذا و افسرده تر میشد هیچ کس چ میدونه مگه تقصیر اون بود ک دلش برای نامجونش تنگ شده بود و بهش زنگ زده بود ؟
(فلش بک ب روز کنسرت )
لیسا دلش برای نامجون تنگ شده بود بخاطر همین تصمیم گرفت باهاش تماس تصویری بگیره زنگ از یک بار ...نامجون بر نداشت ،دوبار .... نامجون بازم ور نداشت ، سه بار...چ خبر بود ک نامجون برنداشت ، چهار بار.... لیسا داشت تلفن رو خاموش میکرد ک :
Namjoon :
"چته لیسا مگه نمیدونی سر تمرینم روانیم کردی (با لحن سرد و خشن ) "
Lisa :
" ب ... ب.... باشه .... ببخشید ... (با بغض و آروم )
★لیسا بدون اینکه منتظر جواب دیگه ای از. نامجون باشه گوشی رو قطع میکنه نامجون رو دلش میمونه ک بخاطر غرورش از زندگیش عذر خواهی نکرده
(پایان فلش بک ب روز کنسرت )
اون ⁶و ⁷روز کوفتی گذشت نامجون سوار هواپیما شد و اومد وقتی او فرودگاه بود چیز های زیادی از سمت طرفدار های لیسا براش پرت میشد نامجون همین رسید سریع رفت خونه لیسا داشت لایو میگرفت
======================
قسمت های بدی قطعش میکنم؟
بخاطر ویسه من زیاد مینویسم تو یا داشت های گوشیم بعد ویسگون نمیزاره بقیش بیاد ،،.،
۲.۴k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.