+رفتیم کتابخونه همه یه کتاب برداشتن من رمان دختر کره ای ر
+رفتیم کتابخونه همه یه کتاب برداشتن من رمان دختر کره ای رو براشتم
انقدر داستانش قشنگ بود که نفهمیدم کی شب شد چشمام خسته شده بود سرمو گذاشتم رو میز تا یذره چشمام و ببندم قصدم خوابیدن نبود ولی انگار پلکام خیلی خسته بود و خوابیدم
_من یه رمان به نام فقط به خاطر تو برداشتم
سونگ هو هم رمان اسم تو و یورا خانه ای که در آن مرده بودم و ا.ت هم دختر کره ای رمانمو داشتم میخوندم شب شده بود رومو سمت ا.ت برگردوندم خوابش برده بود 😊عزیزدلم
بچه ها بریم کتابخونه هم ۱۰ دقیقه ی دیگه بسته میشه
*& باشه
*منم خستم
&اوخ من فدات شم بیا بغلت کنم برای استایل بغلش کردم حینینم که ا.ت خواب بود و بغل کرد
تا ماشین که برسیم ۵ دقیقه راه بود یورا خوابش برده بود رسیدیم به ماشین حالا اینا رو چجوری بزاریم
_ ببین یورا رو بزار عقب من میام جلو ا.ت رو پام میزارم
& اوکی یورا رو گذاشتم عقب جیمین هم ا.ت و گذاشت رو پاهاش و منم نشستم و رانندگی کردم رسیدیم هتل راستی هیونگ فردا میریم کره اره ؟
_ اره براچی
& هیچی کفتم وسالمونو جمع کنیم شب بخیر هیونگ
_ شب تو هم بخیر
رفتم اتاقم ا.ت و اروم گذاشتم رو تخت رفتم لباسامو عوض کردم و وسایلامونو جمع میکردم که یکی از پشت بغلم کرد
+ ام ددی نخوابیدی ؟
_بیداری شدی جوجوی ددی ... دارم وسایل رو جمع میکنم فردا میریم
+چیی چرا توروخدا نریم توروخدا هقق به شما خوش نگذشت
_ یااا ا.ت چرا گریه میکنی اتفاقن به ما خیلی خوش گذشت ما هم بریم برای عروسی دیگه
هوم
+باشه ددی جونم
_ قربونت برم تو جیزی که جایی نذاشتی جا نمونه
+نه ددی
_باشه عزیزم برو لخواب تا من بیام
+بغلش کردم من بدون تو جایی نمیرم ددی
_باشه باشه بیبی حرف گوش نکن
+یااا خب من ددیم رو میخوام بدون ددیم هن جایی. نمیرم
_ 😊اخه ددیت هم نمیخواد از بیبیش جداشه
+واقعا ؟
_ اوهوم
+پس بغلت میمونم تا اخر عمرم
_ منهمینطور عمر ددی
انقدر داستانش قشنگ بود که نفهمیدم کی شب شد چشمام خسته شده بود سرمو گذاشتم رو میز تا یذره چشمام و ببندم قصدم خوابیدن نبود ولی انگار پلکام خیلی خسته بود و خوابیدم
_من یه رمان به نام فقط به خاطر تو برداشتم
سونگ هو هم رمان اسم تو و یورا خانه ای که در آن مرده بودم و ا.ت هم دختر کره ای رمانمو داشتم میخوندم شب شده بود رومو سمت ا.ت برگردوندم خوابش برده بود 😊عزیزدلم
بچه ها بریم کتابخونه هم ۱۰ دقیقه ی دیگه بسته میشه
*& باشه
*منم خستم
&اوخ من فدات شم بیا بغلت کنم برای استایل بغلش کردم حینینم که ا.ت خواب بود و بغل کرد
تا ماشین که برسیم ۵ دقیقه راه بود یورا خوابش برده بود رسیدیم به ماشین حالا اینا رو چجوری بزاریم
_ ببین یورا رو بزار عقب من میام جلو ا.ت رو پام میزارم
& اوکی یورا رو گذاشتم عقب جیمین هم ا.ت و گذاشت رو پاهاش و منم نشستم و رانندگی کردم رسیدیم هتل راستی هیونگ فردا میریم کره اره ؟
_ اره براچی
& هیچی کفتم وسالمونو جمع کنیم شب بخیر هیونگ
_ شب تو هم بخیر
رفتم اتاقم ا.ت و اروم گذاشتم رو تخت رفتم لباسامو عوض کردم و وسایلامونو جمع میکردم که یکی از پشت بغلم کرد
+ ام ددی نخوابیدی ؟
_بیداری شدی جوجوی ددی ... دارم وسایل رو جمع میکنم فردا میریم
+چیی چرا توروخدا نریم توروخدا هقق به شما خوش نگذشت
_ یااا ا.ت چرا گریه میکنی اتفاقن به ما خیلی خوش گذشت ما هم بریم برای عروسی دیگه
هوم
+باشه ددی جونم
_ قربونت برم تو جیزی که جایی نذاشتی جا نمونه
+نه ددی
_باشه عزیزم برو لخواب تا من بیام
+بغلش کردم من بدون تو جایی نمیرم ددی
_باشه باشه بیبی حرف گوش نکن
+یااا خب من ددیم رو میخوام بدون ددیم هن جایی. نمیرم
_ 😊اخه ددیت هم نمیخواد از بیبیش جداشه
+واقعا ؟
_ اوهوم
+پس بغلت میمونم تا اخر عمرم
_ منهمینطور عمر ددی
۳۴.۰k
۰۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.