گنه کردم
گنه کردم
گناهی پر ز لذت
در آغوشی که
گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
نگه کردم به چشم پر ز رازش
دلم در سینه بی تابانه لرزید
ز خواهشهای چشم پر نیازش
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم
لبش بر روی لبهایم هوس ریخت
ز اندوه دل دیوانه رستم
فرا خواندم به گوشش قصه عشق
تو را میخواهم ای جانانه من
تو را میخواهم ای آغوش جانبخش
تو را ای عاشق دیوانه من...
|فروغ فرخزاد|
🌱آرامش_♓
گناهی پر ز لذت
در آغوشی که
گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
نگه کردم به چشم پر ز رازش
دلم در سینه بی تابانه لرزید
ز خواهشهای چشم پر نیازش
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم
لبش بر روی لبهایم هوس ریخت
ز اندوه دل دیوانه رستم
فرا خواندم به گوشش قصه عشق
تو را میخواهم ای جانانه من
تو را میخواهم ای آغوش جانبخش
تو را ای عاشق دیوانه من...
|فروغ فرخزاد|
🌱آرامش_♓
۶.۲k
۲۳ آذر ۱۴۰۱