چند پارتی
چند پارتی
( سونگمین اون لحظه داشته اخبار میدیده )
سونگمین : چی چی چی ا ا ت تصادف کردهههه سریع باید بریم اسپانیا همین الاننن
مین سو : قربان نمیتونیم
سونگیمن : هر چقدر پول باشه میدم فقط هماهنگ کن
مین سو : ب ب باشه قربان
—- چند دقیقه بعد ——
مین سو : قربان گفتن باشه همین الان میتونیم بریم
سونگمین : باشه من رفتم خدافظ
مین سو : به سلامت قربان
سونگمین میرسه اسپانیا و سریع به بیمارستان ات میره
سونگمین رو به پرستار : س س سلام خانم ات اتاقشون کجاس
پرستار : شما نسبتی با ایشون دارین ؟
سونگمین : ب ب بله دارم من شو ( یه لحظه مکث میکنه ) شوهرشم ( غمگین )
پرستار : باشه بفرمایین اتاق —
سونگمین میره تو اتاق
سونگمین ؛ ات پاشو تروخدا من دوباره میخوام چشم های زیبات رو ببینم دوباره میخوام خنده هات رو ببینم من نمیتونم بدون وجود تو زندگی کنم منو ببخش
یهو دکتر میاد تو
دکتر : اوه سلام خوشبختم ببخشید شاید بد موقع اومدم
سونگمین : اشکاشو پاک میکنه : نه بفرمایین
دکتر : نیازی به گریه نیست ایشون فردا بهوش میان
سونگمین : ( با ذوق پا میشه ) چی یعنی یعنی فردااا
دکتر : ( خنده ) بله فردا
( سونگمین اون لحظه داشته اخبار میدیده )
سونگمین : چی چی چی ا ا ت تصادف کردهههه سریع باید بریم اسپانیا همین الاننن
مین سو : قربان نمیتونیم
سونگیمن : هر چقدر پول باشه میدم فقط هماهنگ کن
مین سو : ب ب باشه قربان
—- چند دقیقه بعد ——
مین سو : قربان گفتن باشه همین الان میتونیم بریم
سونگمین : باشه من رفتم خدافظ
مین سو : به سلامت قربان
سونگمین میرسه اسپانیا و سریع به بیمارستان ات میره
سونگمین رو به پرستار : س س سلام خانم ات اتاقشون کجاس
پرستار : شما نسبتی با ایشون دارین ؟
سونگمین : ب ب بله دارم من شو ( یه لحظه مکث میکنه ) شوهرشم ( غمگین )
پرستار : باشه بفرمایین اتاق —
سونگمین میره تو اتاق
سونگمین ؛ ات پاشو تروخدا من دوباره میخوام چشم های زیبات رو ببینم دوباره میخوام خنده هات رو ببینم من نمیتونم بدون وجود تو زندگی کنم منو ببخش
یهو دکتر میاد تو
دکتر : اوه سلام خوشبختم ببخشید شاید بد موقع اومدم
سونگمین : اشکاشو پاک میکنه : نه بفرمایین
دکتر : نیازی به گریه نیست ایشون فردا بهوش میان
سونگمین : ( با ذوق پا میشه ) چی یعنی یعنی فردااا
دکتر : ( خنده ) بله فردا
- ۴.۷k
- ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط