دیدار اول …

لینو : هان من نمیخوام تو کافه بشینم بیا بریم بیرون
لینو میلک شیک هارو برداشت و رفتن بیرون که یه جایی بشینن.
ات ویو
ات : عمرا اگه بتونی منو بگیری( خنده و در حال دویدن)
آنها : معلومه که میتونمم .
لینو : اصلا حواسم به جلوم نبود که یهو یکی خورد بهم
لینو : اون ببخشید
ات : نه من معذرت میخوام واقعا .
لینو ویو :
واقعا محوش شده بودم چون مثل ماه زیبا بود موهای بلند و مشکی و بدن بی نقص و بلوری
ات : ( تعظیم میکنه ) معذرت میخوام و میره دو تا میلک شیک میخره سریع میاد میده به اینو
ات : من واقعا معذرت میخوام بفرمایین
لینو : اوه واقعا نیازی نبود من نمیتونم قبولش کنم
ات : لطفا به عنوان معذرت خواهی از من قبولش کنید
لینو : نه واقعا
ات : لطفا
لینو : آم باشه وای واقعا نیازی نبود و خیلی ممنون
ات داشت میرفت
لینو : اوه راستی اسم من لینو هست
ات: خوشبختم منم ات
لینو : خداحافظ
ات : دست تکون میده
لینو همینطور به عقب خیره مونده بود
هان : لینو ، لینو میشنوی ؟
لینو : اوه آرا بریم
هان : بریم
دیدگاه ها (۲)

دیدار اول ..

دیدار اول ..

چند پارتی

چند پارتی

دیدار اول ..

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط