Part 14 •~>
Part 14 •~>
مامان و بابا رفتن منم رفتم هیزمارو تو شومینه گذاشتم اتیش روشن کردم برگشتم که دیدم کوک داره اروم اروم میاد سمتم اخه چرا اینطوری میکنه
_ خب خب خب سینما که کنسل شد مامان و بابا هم نیستن بنظرت چیکار میتونیم بکونیم هوم ؟
+ عه ام خب خب چطوره که هر کدوم بریم بخوابیم هوم
داشتم میرفتم عقب که به مبل خوردم داشتم از پشت میوفتادم که کوک دور کمرمو گرف
_ اوم بیبی ایده خوبیه چطوره شب خوبی رو داشته باشیم هوم ؟
+ کوک چرت و پرت نگو هرچی ام باشه خواهر برادریم
_ چه خواهر برادری یورا مطمئن باش مامان بابا میدونستن یروز این اتفاقا میوفته برا همین رسما تورو تو شناس نامه دختر خودشون ثبت نکردن
+ هرچی باشه وقتی عشقی نیس میخوای چیکار کنی تو
_ کی گفته عشقی نیس یعنی واقعا نفعمیدی بعد اینهمه مدت نفهمیدی
+ چیو نفهمیدم میشه واضح تر بگی
_ من دوست دارم لعنتی دیونتم
+ منم دوست دارم
_ نمیدونم چطور نفهمیدی من دوست دا.. وایسا ببینم تو الان چی گفتی
+ گفتم منم دیونتم
_ الکی که نمیگی
+ اصلا
_ ایوللللللللل بالاخرههههه
یهو عین دیونه ها شروع کرد داد زدن بعد کمرمو گرف روهوا چرخوندم اورد پایین عین وحشیا لبمو میبوسید منم از خدا خواسته هنکاری میکردم همینطور که میبوسید بردتم طرف مبل انداختتم رو مبل و میبوسیدن بعد چند دقیقه که نفس کم اوردیم از هم جدا شدیم و با دستش صورتمو ندازش میکرد
_ مطمئن باش هیچوقت نا امیدت نمیکنم هیچوقت نمیذارم از تصمیمت پشیمون بشی
+ میدونم مطمئنم هیچوقت پشیمون نمیشم
کم کم لبا سامون رو دراوردیم اما کاری نکردیم ( دوستان الان یورا فقط لباس زیر داره کوکم همینطور و جفتشون باهم دوتایی رو مبل نشستن همو بغل کردن و پتو رو دور خودشون انداختن فیلمم گذاشتن )
داشتم از خجالت میمردم ولی از یه طرفم داشتم از ارامشی که بغلای کوک میده لذت میبردیم اومید وارم هیچوقت این حسو از دست ندم تو بغلش بودم و داشتم فیلم میدیدم که گوشیم زنگ خورد یه نگا به کوک کردم پتو رو زدم کنار دولا شدم کش دادم خودمو دستم بالاخره به گوشیم رسید اومدم ور دارم کوک دور کمرمو گرف کشیدم سمت خودش
+ مامانه
_ جواب بده خو
+ اوک
$ ...
مامان و بابا رفتن منم رفتم هیزمارو تو شومینه گذاشتم اتیش روشن کردم برگشتم که دیدم کوک داره اروم اروم میاد سمتم اخه چرا اینطوری میکنه
_ خب خب خب سینما که کنسل شد مامان و بابا هم نیستن بنظرت چیکار میتونیم بکونیم هوم ؟
+ عه ام خب خب چطوره که هر کدوم بریم بخوابیم هوم
داشتم میرفتم عقب که به مبل خوردم داشتم از پشت میوفتادم که کوک دور کمرمو گرف
_ اوم بیبی ایده خوبیه چطوره شب خوبی رو داشته باشیم هوم ؟
+ کوک چرت و پرت نگو هرچی ام باشه خواهر برادریم
_ چه خواهر برادری یورا مطمئن باش مامان بابا میدونستن یروز این اتفاقا میوفته برا همین رسما تورو تو شناس نامه دختر خودشون ثبت نکردن
+ هرچی باشه وقتی عشقی نیس میخوای چیکار کنی تو
_ کی گفته عشقی نیس یعنی واقعا نفعمیدی بعد اینهمه مدت نفهمیدی
+ چیو نفهمیدم میشه واضح تر بگی
_ من دوست دارم لعنتی دیونتم
+ منم دوست دارم
_ نمیدونم چطور نفهمیدی من دوست دا.. وایسا ببینم تو الان چی گفتی
+ گفتم منم دیونتم
_ الکی که نمیگی
+ اصلا
_ ایوللللللللل بالاخرههههه
یهو عین دیونه ها شروع کرد داد زدن بعد کمرمو گرف روهوا چرخوندم اورد پایین عین وحشیا لبمو میبوسید منم از خدا خواسته هنکاری میکردم همینطور که میبوسید بردتم طرف مبل انداختتم رو مبل و میبوسیدن بعد چند دقیقه که نفس کم اوردیم از هم جدا شدیم و با دستش صورتمو ندازش میکرد
_ مطمئن باش هیچوقت نا امیدت نمیکنم هیچوقت نمیذارم از تصمیمت پشیمون بشی
+ میدونم مطمئنم هیچوقت پشیمون نمیشم
کم کم لبا سامون رو دراوردیم اما کاری نکردیم ( دوستان الان یورا فقط لباس زیر داره کوکم همینطور و جفتشون باهم دوتایی رو مبل نشستن همو بغل کردن و پتو رو دور خودشون انداختن فیلمم گذاشتن )
داشتم از خجالت میمردم ولی از یه طرفم داشتم از ارامشی که بغلای کوک میده لذت میبردیم اومید وارم هیچوقت این حسو از دست ندم تو بغلش بودم و داشتم فیلم میدیدم که گوشیم زنگ خورد یه نگا به کوک کردم پتو رو زدم کنار دولا شدم کش دادم خودمو دستم بالاخره به گوشیم رسید اومدم ور دارم کوک دور کمرمو گرف کشیدم سمت خودش
+ مامانه
_ جواب بده خو
+ اوک
$ ...
۵.۵k
۰۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.