Part 12 •~>
Part 12 •~>
+ اوهوم
ویو کوک :
از چیزی که گف تعجب کردم البت خوشجالم شدم
_ با کمال میل لیدی
تیشرتمو در آوردم پتو رو زدم کنار دراز کشیدم بغلش دستمو دور کمرش حلقه کردم کشیدمش سمت خودم و و باهم دیگه زیر پتو خوابیدیم ( از اونجایی که زمستونه پتو رو کشیدن تا گردنشون و اینم بگم لباس یورا یه تاپ استین حلقه ای با شلوارک بود )
《 صبح 》
ویو یورا :
صب پاشدم با صحنه ای که دیدم شک شدم کوک کنارم خوابیده بود اونم لخت منم سرم رو سینش بود وایسا ببینم اه خودم دیشب گوه خوردم که باز اوف عیب نداره میخوام از این لحظه لذت ببرم چشمامو بستم و با ارامشی که بغل کوک بهم میداد دوباره خوابم برد
#دوساعت بعد
ویو کوک : چشمامو باز کردم دیدم یورا دستش رو سینمه و سرش تو گردنم ( تغییر جهت میدن دیگه توقع ندارین تا دوساعت خشک باشن )
وضعیتی که توش بودیمو دوس داشتم همینجوری داشتم نگاهش میکردم که دیدم چشماشو باز کرد
_ اوه بیب بیدار شدی
+ صبح بخیر ( با خمیازع )
_ صبح توعم بخیر خانوم کوچولو
+ من کوچولو نیستمااا
_ باشه بابا اول صبی کرمون کردی( با خنده میگه )
+مرض پاشو ببینم پاشو بهت رو دادما هنو عصبیم از دستت
_ هی عصبی چرا من که عذر خواهی کردم
+ من که نبخشیدمع
_ باش پس یجور دیگه عمل میکنم
ویو یورا :
یهور دیدم اومد روم دستامو گرف روم خیمه زد داشت همینجور میومد جلو کع
+ اوکی اوکی گوه خوردم بخشیدمت پاشو
_ نه تو هنوز منو نبخشیدی
دوباره داشت میومد جلو که
+بخشیدیم به خدا بخشیدممممم
_ افرین حالا مه بخشیدی بوسم کن
+ یااا خیلی لوسیییاااا برو
_ تا بوسم نکنی پا نمیشم
+ پا میشیا
_ اوکی
سرمو بلند کردم لپشو بوس کردم همون لحظه شانس گوه ما مامان در و باز کرد این صحنه رو دید و با خنده
$ او بد موقع مزاحم شدم ببخشید ببخشید راحت باشید ادامه بدید
و رف
+ یاااا اوماااا اه بیا همش تقصیر توعه ببین
حرفم با کاری که کرد متوقف شد چرا ضربان قلبم انقدر رف بالا اون اون الان ..
+ اوهوم
ویو کوک :
از چیزی که گف تعجب کردم البت خوشجالم شدم
_ با کمال میل لیدی
تیشرتمو در آوردم پتو رو زدم کنار دراز کشیدم بغلش دستمو دور کمرش حلقه کردم کشیدمش سمت خودم و و باهم دیگه زیر پتو خوابیدیم ( از اونجایی که زمستونه پتو رو کشیدن تا گردنشون و اینم بگم لباس یورا یه تاپ استین حلقه ای با شلوارک بود )
《 صبح 》
ویو یورا :
صب پاشدم با صحنه ای که دیدم شک شدم کوک کنارم خوابیده بود اونم لخت منم سرم رو سینش بود وایسا ببینم اه خودم دیشب گوه خوردم که باز اوف عیب نداره میخوام از این لحظه لذت ببرم چشمامو بستم و با ارامشی که بغل کوک بهم میداد دوباره خوابم برد
#دوساعت بعد
ویو کوک : چشمامو باز کردم دیدم یورا دستش رو سینمه و سرش تو گردنم ( تغییر جهت میدن دیگه توقع ندارین تا دوساعت خشک باشن )
وضعیتی که توش بودیمو دوس داشتم همینجوری داشتم نگاهش میکردم که دیدم چشماشو باز کرد
_ اوه بیب بیدار شدی
+ صبح بخیر ( با خمیازع )
_ صبح توعم بخیر خانوم کوچولو
+ من کوچولو نیستمااا
_ باشه بابا اول صبی کرمون کردی( با خنده میگه )
+مرض پاشو ببینم پاشو بهت رو دادما هنو عصبیم از دستت
_ هی عصبی چرا من که عذر خواهی کردم
+ من که نبخشیدمع
_ باش پس یجور دیگه عمل میکنم
ویو یورا :
یهور دیدم اومد روم دستامو گرف روم خیمه زد داشت همینجور میومد جلو کع
+ اوکی اوکی گوه خوردم بخشیدمت پاشو
_ نه تو هنوز منو نبخشیدی
دوباره داشت میومد جلو که
+بخشیدیم به خدا بخشیدممممم
_ افرین حالا مه بخشیدی بوسم کن
+ یااا خیلی لوسیییاااا برو
_ تا بوسم نکنی پا نمیشم
+ پا میشیا
_ اوکی
سرمو بلند کردم لپشو بوس کردم همون لحظه شانس گوه ما مامان در و باز کرد این صحنه رو دید و با خنده
$ او بد موقع مزاحم شدم ببخشید ببخشید راحت باشید ادامه بدید
و رف
+ یاااا اوماااا اه بیا همش تقصیر توعه ببین
حرفم با کاری که کرد متوقف شد چرا ضربان قلبم انقدر رف بالا اون اون الان ..
۵.۸k
۲۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.