جرعت حقیقت
#جرعت_حقیقت
پارت 28🥂
رفتم پایین دیدم بچها با چمدون نشستن و سرشون تو گوشیه
+صبح بخیر
بقیه: صبح بخیر
+الان که نمیریم چمدون جمع کردین
«منو الکسا باید بریم چون یه کار خیلی واجب داریم
(علامت ته اینه&)
&منو لیا هم باید بریم پیش مامان و بابام
+عه باشه پس شما برین
بقیه: بای میبینمتون
+بای
_کجا
+دارن میرن کار پیش اومد براشون
_عه باشه پس بای
بقیه: بای
(رفتن) و فقط ات و کوک موندن
_ما هم غذا بخوریم بریم
+باشه من میرم صبحونه اماده کنم
_نه نه نه من اماده میکنم چون خانومم دیشب خسته شد
+باشه شوهری جونم😂
_افرین بشین سر میز الان میارم
(کوک غذا رو اورد)
+اووووو ببینم شوهریم چه کرده
_ارع دیگه ما اینیم
(غذا رو خوردیم و جمع کردیم که بریم اماده شیم)
ویو ات
من رفتم یه ارایش ملایم انجام دادم موهامو شونه کردم و بالا دم اسبی بستم
و یه لباس انتخاب کردم و پوشیدم (عکس میدم) و رفتم پیش کوک
ویو کوک
موهامو شونه کردم و بستم و لباس پوشیدم(عکس میدم) و امدم بیرون پیش ات
_عشقم اماده شدی
+ارع
_خوشتیپ کردی
+تو هم همینطور
_بریم
+بریم
(راه افتادیم و نزدیکه دوساعت تو ماشین بودیم که خسته شدم و دیدم کوک کناره یه رستوران نگه داشت و)
_بیا عروسکم بریم غذا بخوریم انرژی بگیریم
+باشه بریم(خوشحال)
(رفتیم تو و دوتا کیمچی و دوتا نودل گرفتیم و داشتیم میخوردیم که یهو حالت تهوع گرفتم و رفتم سمته دسشویی)
_ات خوبی... یه دفع چی شد
+خوبم خوبم میتونیم بریم
_باشه بریم
راه افتادیم که باز حالت تهوع بهم دست داد و به کوک گفتم بزنه بغل و
_ات بیا بریم دکتر اینجوری نمیشه
+نه بنظرم... یه بیبی چک بخر برام
_ات... راست میگی چرا به فکر خودم نرسید
رفتیم تو راه دارو خونه دیدیم و زدیم بغل و کوک رفت گرفت و اومد
رفتیم تو یه پارک جنگلی که یکم حالم بهتر شه که کوک یه دفع داد زد
_ات اونجا دسشویی داره سریع برو اونجا
+باشه عزیزم چرا داد میزنی
_خب عجله دارم باید ببینم بچه ای هست یا نه
+باشه باشه رفتم
(رفتم تو دسشویی و مراحل بیبی چک و انجام دادم و گذاشتم ده دقیقه بمونه خیلی هیجان داشتم..... ده دقیقه گذشت و نگاه کردم و دیدم....... من... من.. حامله بودم
رفتم بیرون به کوک بگم، کوک بیرون وایساده بود و هی قدم میزد
+کوک(داد)
_بله چیشد
+من... من... حاملم
_چی 😳یعنی دارم بابا میشم🥺
+ارع شوهرم
_وایییی ات این خیلی خوبه
+اهوم خیلی
_وایسا ببینم
+چیشده
_تو برای چی وایسادی باید بشینی
+عه کوک ول کن
(کوک من براید بغل کرد و برد تو ماشین و ماشینو مثله تخت کرد و منو گذاشت اونجا و خودش جلو نشست که رانندگی کنه)
من خوابم برده بود
پارت 28🥂
رفتم پایین دیدم بچها با چمدون نشستن و سرشون تو گوشیه
+صبح بخیر
بقیه: صبح بخیر
+الان که نمیریم چمدون جمع کردین
«منو الکسا باید بریم چون یه کار خیلی واجب داریم
(علامت ته اینه&)
&منو لیا هم باید بریم پیش مامان و بابام
+عه باشه پس شما برین
بقیه: بای میبینمتون
+بای
_کجا
+دارن میرن کار پیش اومد براشون
_عه باشه پس بای
بقیه: بای
(رفتن) و فقط ات و کوک موندن
_ما هم غذا بخوریم بریم
+باشه من میرم صبحونه اماده کنم
_نه نه نه من اماده میکنم چون خانومم دیشب خسته شد
+باشه شوهری جونم😂
_افرین بشین سر میز الان میارم
(کوک غذا رو اورد)
+اووووو ببینم شوهریم چه کرده
_ارع دیگه ما اینیم
(غذا رو خوردیم و جمع کردیم که بریم اماده شیم)
ویو ات
من رفتم یه ارایش ملایم انجام دادم موهامو شونه کردم و بالا دم اسبی بستم
و یه لباس انتخاب کردم و پوشیدم (عکس میدم) و رفتم پیش کوک
ویو کوک
موهامو شونه کردم و بستم و لباس پوشیدم(عکس میدم) و امدم بیرون پیش ات
_عشقم اماده شدی
+ارع
_خوشتیپ کردی
+تو هم همینطور
_بریم
+بریم
(راه افتادیم و نزدیکه دوساعت تو ماشین بودیم که خسته شدم و دیدم کوک کناره یه رستوران نگه داشت و)
_بیا عروسکم بریم غذا بخوریم انرژی بگیریم
+باشه بریم(خوشحال)
(رفتیم تو و دوتا کیمچی و دوتا نودل گرفتیم و داشتیم میخوردیم که یهو حالت تهوع گرفتم و رفتم سمته دسشویی)
_ات خوبی... یه دفع چی شد
+خوبم خوبم میتونیم بریم
_باشه بریم
راه افتادیم که باز حالت تهوع بهم دست داد و به کوک گفتم بزنه بغل و
_ات بیا بریم دکتر اینجوری نمیشه
+نه بنظرم... یه بیبی چک بخر برام
_ات... راست میگی چرا به فکر خودم نرسید
رفتیم تو راه دارو خونه دیدیم و زدیم بغل و کوک رفت گرفت و اومد
رفتیم تو یه پارک جنگلی که یکم حالم بهتر شه که کوک یه دفع داد زد
_ات اونجا دسشویی داره سریع برو اونجا
+باشه عزیزم چرا داد میزنی
_خب عجله دارم باید ببینم بچه ای هست یا نه
+باشه باشه رفتم
(رفتم تو دسشویی و مراحل بیبی چک و انجام دادم و گذاشتم ده دقیقه بمونه خیلی هیجان داشتم..... ده دقیقه گذشت و نگاه کردم و دیدم....... من... من.. حامله بودم
رفتم بیرون به کوک بگم، کوک بیرون وایساده بود و هی قدم میزد
+کوک(داد)
_بله چیشد
+من... من... حاملم
_چی 😳یعنی دارم بابا میشم🥺
+ارع شوهرم
_وایییی ات این خیلی خوبه
+اهوم خیلی
_وایسا ببینم
+چیشده
_تو برای چی وایسادی باید بشینی
+عه کوک ول کن
(کوک من براید بغل کرد و برد تو ماشین و ماشینو مثله تخت کرد و منو گذاشت اونجا و خودش جلو نشست که رانندگی کنه)
من خوابم برده بود
۳۵۳
۲۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.