بلند شدم رفتم آشپزخونه دیرم هیچی رو میز نیست رفتم تو اتاق
_بلند شدم رفتم آشپزخونه دیرم هیچی رو میز نیست رفتم تو اتاقش نبود یعنی از دیروز نیومده بود ؟ سریع حاضر شدم و باماشین داشتم همجا رو میگشتم دیرم یکی رو زدیمبیهوشه با دقت که نگاه کردم دیدم ا.ت سریع پیاده شدم رفتمسمتش ا.ت ا.تتت بیدار شووو برای استایل میخواستم بغلش کنم که دیدم داغ داغه یا خدا ا.ت بغلش کردم بردم گذاشتمش تو ماشین و بردم عمارت رسیدیمعمارت که بردم گذاشتمش تو اتاقش و تبشو با دستمال نم دار پایین میاردم بهتر شده بود ولی باز تب داشت
رفتم پایین اصلا به من چه
+بیدار شدم من کی اومدم گلوم میسوخت یه ماسک زدم و رفتم پایین
+سلام ( با صدای بی حال )
_هیی اینجا چیکار میکنی تو خوب نیستی
+خوبم میرم غذا درست کنم رفتم آشپز خونه و غذا درست کردم و کوک و صدا کردم
_ایدفعه میای میخوری رنگت پریده
+مهمه ؟ با اجازه
_رفت هههه
+دراز کشیدم رو تخت و به خواب رفتم
_رفتم تو اتاقش کنارش رو تخت نشستم موهاشو کنار زدم خوشگل بود تا حالا دقت نکرده بودم
در کشوش یذره باز بود بازش کردم یه برگه توش بود خودنمش افسردگی ا.ت افسردگی داره برگرو گذاشتم تو کشو رفتم بیرون
یعنی ا.ت افسردگی داره پشیمون بودم از هر حرف و کار هایی که کردم
وقتی میرم نزدیکش میرم قلبم شروع به تند زدن میکنه عاشقش شدم من عاشق اون دختری که بهش هرزه میگفتم شدم اون دختری که دوسش دارم افسردس بیماری تنگی نفس داره
+بیدار شدم رفتم پایین دیدم کوک انگار تو فکره ارباب ؟ حالتون خوبه
_ با صدای ا.ت به خودم اومدم ا.اره رفتم سریع بغلش کردم ا.ت من دوست دارم ببخشید بابت تمام کار و رفتارام ببخشید تو منو به خودت جذب کردی
+از حرفاش تعجب کردم ولی دستامو دورش حلقه کردم منم دوست دارم نمیدونم از کی ولی دوست دارم
_چرا نگفتی ... چرانگفتی افسردگی داری کی خبر داره
+چ.چی تو از کجا فهم..
_الان وقتی خواب بودی برگه ای که تو کشوت بود
رفتم پایین اصلا به من چه
+بیدار شدم من کی اومدم گلوم میسوخت یه ماسک زدم و رفتم پایین
+سلام ( با صدای بی حال )
_هیی اینجا چیکار میکنی تو خوب نیستی
+خوبم میرم غذا درست کنم رفتم آشپز خونه و غذا درست کردم و کوک و صدا کردم
_ایدفعه میای میخوری رنگت پریده
+مهمه ؟ با اجازه
_رفت هههه
+دراز کشیدم رو تخت و به خواب رفتم
_رفتم تو اتاقش کنارش رو تخت نشستم موهاشو کنار زدم خوشگل بود تا حالا دقت نکرده بودم
در کشوش یذره باز بود بازش کردم یه برگه توش بود خودنمش افسردگی ا.ت افسردگی داره برگرو گذاشتم تو کشو رفتم بیرون
یعنی ا.ت افسردگی داره پشیمون بودم از هر حرف و کار هایی که کردم
وقتی میرم نزدیکش میرم قلبم شروع به تند زدن میکنه عاشقش شدم من عاشق اون دختری که بهش هرزه میگفتم شدم اون دختری که دوسش دارم افسردس بیماری تنگی نفس داره
+بیدار شدم رفتم پایین دیدم کوک انگار تو فکره ارباب ؟ حالتون خوبه
_ با صدای ا.ت به خودم اومدم ا.اره رفتم سریع بغلش کردم ا.ت من دوست دارم ببخشید بابت تمام کار و رفتارام ببخشید تو منو به خودت جذب کردی
+از حرفاش تعجب کردم ولی دستامو دورش حلقه کردم منم دوست دارم نمیدونم از کی ولی دوست دارم
_چرا نگفتی ... چرانگفتی افسردگی داری کی خبر داره
+چ.چی تو از کجا فهم..
_الان وقتی خواب بودی برگه ای که تو کشوت بود
۴۸.۳k
۰۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.