𝓘 𝓦𝓲𝓼𝓱 𝓝𝓮𝓿𝓮𝓻 𝓕𝓮𝓪𝓻𝓷𝓮𝓭 𝓣𝓸 𝓕𝓵𝔂🕊💚🪁
𝓘 𝓦𝓲𝓼𝓱 𝓝𝓮𝓿𝓮𝓻 𝓕𝓮𝓪𝓻𝓷𝓮𝓭 𝓣𝓸 𝓕𝓵𝔂🕊💚🪁
𝓐𝓾𝓽𝓱𝓸𝓻 :𝓙𝓲𝔂𝓸𝓸𝓷❤️
𝓙𝓴 𝓪𝓷𝓭 𝓝𝓪𝓫𝓲🐰🦋
𝓟𝓪𝓻𝓽 ⁵
جونگ کی :نابی اگه پای اون ورقه رو امضا کنه و اسمش از توی شناسنامت خط بخوره هم هیچی تغییر نمیکنه ...شما نمیتونین واقعیت این که اون حاصل عشق شما و مامانه رو از بین ببرین!
_________________________________________________________
نابی بیرون خونه رو نیمکت منتظر جونگ کی بود ...
اما مرد درشت اندام جذابی با کت و شلوار مشکی اومده بود پیشش نشست !
نابی کیفش رو گرفت وکمی از مرد فاصله گرفت
یونجون : خانم سونگ ...از من نترسید ...من با شما کاری ندارم !
نابی : تو منو از کجا میشناسی؟
یونجون :بهتره با من بیاین ...آقای جئون کارتون دارن !
نابی با شنیدن اسم جئون کنجکاو شد ...اون مرد مرموز چه چیزی در کره داشت که ثروتش تو ایتالیا رو ول کرده و اومده اینجا ؟ نابی میخواست دلش رو به دریا بزنه و بره اما این کارش اصلا عاقلانه نبود ...شاید این تنها حماقت زندگیش باشه : باشه ...بریم !
اما آیا اون دختر میدونست جئون واسش چه معنی پیدا میکنه ...
ایا اگر اون میدونست توی اون خونه چه چیزی در انتظارشه باز هم همراه یونجون میرفت؟
..........................................................................................
جونگ کی با ندیدن نابی کمی مضطرب شد ...
شماره اش رو گرفت و زنگ زد :الو نابیا
نابی :بله ...
جونگکی :کجایی؟
نابی : من میرم خونه جین وو...
جونگکی :آها باش ...
اوک جین وو سونبه نابی بود پس جای نگرانی وجود نداشت!(اگر کلیپ معرفی شخصیت رو دیده باشین میدونین منظورم لی جونگ سوکه)
..........................................................................................
𝓐𝓾𝓽𝓱𝓸𝓻 :𝓙𝓲𝔂𝓸𝓸𝓷❤️
𝓙𝓴 𝓪𝓷𝓭 𝓝𝓪𝓫𝓲🐰🦋
𝓟𝓪𝓻𝓽 ⁵
جونگ کی :نابی اگه پای اون ورقه رو امضا کنه و اسمش از توی شناسنامت خط بخوره هم هیچی تغییر نمیکنه ...شما نمیتونین واقعیت این که اون حاصل عشق شما و مامانه رو از بین ببرین!
_________________________________________________________
نابی بیرون خونه رو نیمکت منتظر جونگ کی بود ...
اما مرد درشت اندام جذابی با کت و شلوار مشکی اومده بود پیشش نشست !
نابی کیفش رو گرفت وکمی از مرد فاصله گرفت
یونجون : خانم سونگ ...از من نترسید ...من با شما کاری ندارم !
نابی : تو منو از کجا میشناسی؟
یونجون :بهتره با من بیاین ...آقای جئون کارتون دارن !
نابی با شنیدن اسم جئون کنجکاو شد ...اون مرد مرموز چه چیزی در کره داشت که ثروتش تو ایتالیا رو ول کرده و اومده اینجا ؟ نابی میخواست دلش رو به دریا بزنه و بره اما این کارش اصلا عاقلانه نبود ...شاید این تنها حماقت زندگیش باشه : باشه ...بریم !
اما آیا اون دختر میدونست جئون واسش چه معنی پیدا میکنه ...
ایا اگر اون میدونست توی اون خونه چه چیزی در انتظارشه باز هم همراه یونجون میرفت؟
..........................................................................................
جونگ کی با ندیدن نابی کمی مضطرب شد ...
شماره اش رو گرفت و زنگ زد :الو نابیا
نابی :بله ...
جونگکی :کجایی؟
نابی : من میرم خونه جین وو...
جونگکی :آها باش ...
اوک جین وو سونبه نابی بود پس جای نگرانی وجود نداشت!(اگر کلیپ معرفی شخصیت رو دیده باشین میدونین منظورم لی جونگ سوکه)
..........................................................................................
۳.۷k
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.