part

༺ཌ༈part ⑦༈ད༻
جکی دستش رو روی صورت بئاتریس گذاشت و به زخمی ک امیلی باعث بود دست زد

جکی: درد داری؟ میخوای ببندمش؟

بئاتریس کمی تعجب کرد چون کسی تا به حال نگرانش نشده دست جکی رو پس زد و توی صورتش خم شد

بئا: خب درد داشته باشم که چی؟؟ بعدشم تو انقد خنگ هستی ک نفهمی بز سیاه قابلیت درمان داره؟ اونم بیشتر بقیه بز ها؟

جکی کمی سرخ شد از خجالت و ابرو ریزی ای که کرده رو چه حساب یادش رفته بود از قابلبت هاش

اوساگی به سمت میا رفت تا باهاش بازی کنه و میا اوساگی رو به اتاقش برد تا باهاش درساشو کار کنه چون ک فراموش کرده بود

بئاتریس سمت اکیرا رفت تا دستشو پانسمان کنه و اکیرا از سر مستی و طبق عادت قدیمی بئا رو بوسید بئا با تعجب یه جا صابت موند و وقتی اکیرا از لب های بئاتریس دل کند دستاشو دور گردن بئاتریس حلقه کرد
اکیرا: میدونی بئا هنوز همون طعم رو میدی...

(میدونم... میدونم ولی خب عزیزان نیاز بود انتقام الیز رو بگیرم و از نظری هم پستی بلندی زیاده و حقش بود جکی چون دوتا توله میخواد بیاره)

جکی شوکه و ناراحت به بئاتریسی ک از کار اکیرا سرخ و متعجب بود نگاه میکرد شاید نباید توی این دو هفته عاشق کسی میشد ک دزدیده بودش ولی بئا براش جذابیت خاصی داشت بعد این ک جنسیت اصلیش رو فهمید
یا شایدم جکی خیلی احمق بود

بئا: اکیرا چت شده تو قبلا همچین مست نمیشدی که...
بئاتریس اکیرا رو بغل کرد و به اتاقش برد روی تخت گذاشتش داخلع اشپز خونه رفت و کمی اب برای اکیرا برد
اکیرا: بئاااا نمیشه مثله قبلا باهام بخوابی یادته زیرم بود-
بئاتریس سرخ دستش رو روی دهن اکیرا گذاشت
بئا: داری چی شعر میگی بسته اکیرا کی انقد بی ضرفیت شدی؟؟

بئاتریس بزور اکیرا رو خوابوند و سمت شیشه هایی رفت ک به اکیرا داد بخوره باورش نمیشد الکل نود و پنج درصد داده به خورد اکیرا سرش رو گرفت و وارد حال شد ک میا با ابمیوه ی مورد علاقش پیشش اومد

میا: داغون بنظر میرسی پسر این بار چه گندی زده اکیرا؟؟
و جرعه ای از ابمیوش خورد

بئا: کاشکی اکیرا گند میزد.... الکل نود و پنح درصد دادم بهش

میا ابمیوه پ ید تو گلوش
میا: تو... چیکار کردی؟؟؟

میا چشماش اندازه پرتقال شده بود
میا: پ بگو چرا همچین شده..