قلمره خوناشام پارت بیستم
صبح روز بعد
ا/ت: بیدار سدم دیدم تو اتاق خودم نیستم بعد یکمی فکر کردم دیدم تو اتاق گرگینه ها هم نیستم یکمی به دور ورم نگاه کردم فهمیدم که داخل خونه ی خودمم
خیلی خر ذوق شدم رفتم دست و سورتم رو شستم که یکی در زد
ا/م: ا/ت مامان جان نمیخای بیدار شی
ا/ت: بیدارم مامان بیا تو
ا/م: نه دیگه مزاحمت نمیشم فقط صبحانه حاضره بیا پایین
ا/ت: باشه مامان جان الان میام
لباس خابم رو عوض کردم و موهام رو شونه کردم
رفتم پایین
جین: سلام صبح بخیر خاهری
ا/م: سلام مامان جان
ا/ت: سلام مامان سلام جین
به به مامان چه کرده
ا/م: همش بخاطر تو دخترم
ا/ت: سپاس گرازم( یکی همیشه این رو میگه منم گفتم بگم )
جین پس کی میریم قلمره گرگینه ها
جین: بزار صبحانه رو تموم کنم بعد میریم
ا/ت: باش
سریع سبحانم رو خوردم و رفتم یه میکاپ کوچیک کردم که صورتم خیلی فرق کرد
چون خیلی وقت بود که میکاپ نکرده بودم یه هودی سیاه ورداشتم و یه شروالک
موهام رو گوجه ای بستم که باعث میشد چشمام بزرگ تر دیده بشه و رفتم پایین
جین: وایسا ببینم این تویی ا/ت
ا/ت: آرهوچطور خیلی خوشگل شدم خودم مید...
جین: همین الان برو آرایشت رو پاک کن و یه شروال بلند بپوش
ا/ت: آخه..
جین: همین که گفتم
ا/ت: من نمیخام
جین: میگم برو عوض کن تا نیومدم بزنمت ها
ا/ت: مامان جین رو نگاه کن داره بهم زور میگه
ا/م: جین کاری به خاهرت نداشته باش
جین: اما مامان...باشه
ا/ت: امممممم( مثلنی داره زبون دراز میکنه )
جین: دیدم ا/ت زبون درازی کرد با بالشت زدم تو صورتش...واسه من زبون درازی میکنی وایسا اگه نگرفتمت
ا/ت: مامانننن مامان یه چیزی به جین بگو ماماننن
این دفعه تو خماری بمونید یاح یاح یاح
ا/ت: بیدار سدم دیدم تو اتاق خودم نیستم بعد یکمی فکر کردم دیدم تو اتاق گرگینه ها هم نیستم یکمی به دور ورم نگاه کردم فهمیدم که داخل خونه ی خودمم
خیلی خر ذوق شدم رفتم دست و سورتم رو شستم که یکی در زد
ا/م: ا/ت مامان جان نمیخای بیدار شی
ا/ت: بیدارم مامان بیا تو
ا/م: نه دیگه مزاحمت نمیشم فقط صبحانه حاضره بیا پایین
ا/ت: باشه مامان جان الان میام
لباس خابم رو عوض کردم و موهام رو شونه کردم
رفتم پایین
جین: سلام صبح بخیر خاهری
ا/م: سلام مامان جان
ا/ت: سلام مامان سلام جین
به به مامان چه کرده
ا/م: همش بخاطر تو دخترم
ا/ت: سپاس گرازم( یکی همیشه این رو میگه منم گفتم بگم )
جین پس کی میریم قلمره گرگینه ها
جین: بزار صبحانه رو تموم کنم بعد میریم
ا/ت: باش
سریع سبحانم رو خوردم و رفتم یه میکاپ کوچیک کردم که صورتم خیلی فرق کرد
چون خیلی وقت بود که میکاپ نکرده بودم یه هودی سیاه ورداشتم و یه شروالک
موهام رو گوجه ای بستم که باعث میشد چشمام بزرگ تر دیده بشه و رفتم پایین
جین: وایسا ببینم این تویی ا/ت
ا/ت: آرهوچطور خیلی خوشگل شدم خودم مید...
جین: همین الان برو آرایشت رو پاک کن و یه شروال بلند بپوش
ا/ت: آخه..
جین: همین که گفتم
ا/ت: من نمیخام
جین: میگم برو عوض کن تا نیومدم بزنمت ها
ا/ت: مامان جین رو نگاه کن داره بهم زور میگه
ا/م: جین کاری به خاهرت نداشته باش
جین: اما مامان...باشه
ا/ت: امممممم( مثلنی داره زبون دراز میکنه )
جین: دیدم ا/ت زبون درازی کرد با بالشت زدم تو صورتش...واسه من زبون درازی میکنی وایسا اگه نگرفتمت
ا/ت: مامانننن مامان یه چیزی به جین بگو ماماننن
این دفعه تو خماری بمونید یاح یاح یاح
- ۴۶.۲k
- ۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط