چند شاتی
چند شاتی
Part: ⁴(end)
ا. ت: کیـــ
حرفش با ورود پلیسا به خونه نصفه موند
پلیس: یا تسلیم میشید یا مجبوریم تیراندازی کنیم
جیمین از آشپزخونه اومد و به ا. ت زل زد
ا. ت: اروم باشید من همه چی رو بررسی کردم مشکلی نیست
خانم کیم ا. ت دستاتونو بزارید رو سرتون و از خونه خارج بشید و گرنه شلیک میکنیم
ا. ت: چی؟
(یه چیزی باید توضیح بدم: وقتی پلیسا ریختن اونجا اثر انگشت از ا. ت روی در و دیوار های اونجا بود و اونا فک کردن ا. ت مجرمه دوربین قدیمی
داخل اون کوچه بود و دیدن اون شخص جیمینه. جیمین وقتی ا. ت رو تو کوچه دید نقابشو درآورد هیچ کس نمیدونست اونجا دوربینه که یکی از
پلیسا متوجه ی اون دوربین شده بود)
الان ا. ت شریک جرم شناخته میشد هیچ کس حرفشو باور نمیکرد
ویو داخل دادگاه
قاضی: خانم کیم ا. ت حرفی برای گفتن دارید؟
ا. ت: جناب قاضی خودتون که میدونید شواهدی که بهتون دادیم
نشون میده اقای پارک جیمین کسایی رو که کشته ادم های بی گناه نبودن
اونا همشون یا قاتل بودن یا متجاوز
ما خودمون داعم دنبال اونا بودیم پس یه جورایی بی کناه شناخته میشه
قاضی: خانم کیم من تصمیم میگیرم کی بی گناهه کی گناه کار
ا. ت: اما..
قاضی: حکم رو اعلام میکنم کیم ا. ت به سه سال حبس محکوم
شد و پارک جیمین باید اعدام بشه
ا. ت: نهه اعلاحضرت لطفا میشه شواهدو یه بار دیگه بررسی کنید بخدا جیمین ادم عادی رو نکشته
قاضی: پایان جلسه
ا. ت: لطفاا... تروخدا یه بار دیگه بررسی کنید
جیمین: ا. ت آروم باش... اشکال نداره
ا. ت: چی میگی واسه خودت فردا قراره اعدامت کنن به نا حق
جیمین: اشکال نداره دورت بگردم.... گریه نکن من زنده هم نباشم هواسم بهت هست همیشه مراقبتم
ا. ت: جیمین
جیمین: هیسسس.. آرم باش بیا بغلم
(وقتی دارن حرف میزنن تو زندانن)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آخرین روز دیدار
سرباز: پارک جیمین وقتشه
ا. ت: جیمین... هق... لطفا نرو
ا. ت توی محوطه بود
جیمینو بردن پای چوبه ی دار
پلیس: پارک جیمین حرفی برای گفتن داری؟
جیمین: اره
پلیس: خب میتونی بگی فقط سریع
جیمین: ممنون.... ا. ت متأسفم که پیشت نبودم
من واقعا دوست داشتم و دارم و واقعا ازت معذرت میخوام که نتونستم به آرزو های قشنگت برسونمت بعد از من زندگی کن منو فراموش کن
ا. ت: نه جیمین نمیتونم... تروخدا ترکم نکن
جیمین: من همه کسایی که کشتم به خاطر تو بود نمیخواستم دستت به خون آلوده بشه میخواستم امنیت رو برات برقرار کنم نمیخواستم ببینم که صدمه میبینی
عاشقتم و همیشه مراقبتم ازت معذرت میخوام و خدافظ
یادت باشه من منتظرت میمونم
ا. ت: نه... لطفا نکنید... جیمینننننن(داد و گریه)
طنابو انداختن دور گردن جیمین و صندلی رو از زیر پاش کشیدن
ا. ت: نههههههههههههه جیمیننننننننن
اخبار: مردم عزیز عصر روز شنبه تون بخیر دیگه با خیال راحت میتونید
تو خیابون رفت و آمد کنید قاتل بیرحم که ادم های زیادی رو به قتل رسوند
امروز اعدام شد نام اون قاتل پارک جیمین هست
و همدستش کیم ا. ت بعد از اعدام پارک جیمین در زندان خودکشی کرد
الان امنیت کامل دارید پس با خیال راحت زندگی کنید
عصر بخیر و خدا نگهدار
عشق چشمای آدمو کور میکنه. عشق بر گرفته از یه گله که یکیشون به دور جفت معشوقش میپیچه و خفش میکنه
عشق مثل قمار میمونه یا همه چی رو به دست میاری یا همه چیتو از دست میدی
امیدوارم همه ی کسایی که عاشقن به عشقشون برسن چون انتظار واقعا سخته
(پایان)
ببخشید اگه بد شد. سعی میکنم رمان های بعدی رو بهتر بنویسم
اینم درخواستی بود ذمیدوارم خوشت بیاد عزیزم♡
Part: ⁴(end)
ا. ت: کیـــ
حرفش با ورود پلیسا به خونه نصفه موند
پلیس: یا تسلیم میشید یا مجبوریم تیراندازی کنیم
جیمین از آشپزخونه اومد و به ا. ت زل زد
ا. ت: اروم باشید من همه چی رو بررسی کردم مشکلی نیست
خانم کیم ا. ت دستاتونو بزارید رو سرتون و از خونه خارج بشید و گرنه شلیک میکنیم
ا. ت: چی؟
(یه چیزی باید توضیح بدم: وقتی پلیسا ریختن اونجا اثر انگشت از ا. ت روی در و دیوار های اونجا بود و اونا فک کردن ا. ت مجرمه دوربین قدیمی
داخل اون کوچه بود و دیدن اون شخص جیمینه. جیمین وقتی ا. ت رو تو کوچه دید نقابشو درآورد هیچ کس نمیدونست اونجا دوربینه که یکی از
پلیسا متوجه ی اون دوربین شده بود)
الان ا. ت شریک جرم شناخته میشد هیچ کس حرفشو باور نمیکرد
ویو داخل دادگاه
قاضی: خانم کیم ا. ت حرفی برای گفتن دارید؟
ا. ت: جناب قاضی خودتون که میدونید شواهدی که بهتون دادیم
نشون میده اقای پارک جیمین کسایی رو که کشته ادم های بی گناه نبودن
اونا همشون یا قاتل بودن یا متجاوز
ما خودمون داعم دنبال اونا بودیم پس یه جورایی بی کناه شناخته میشه
قاضی: خانم کیم من تصمیم میگیرم کی بی گناهه کی گناه کار
ا. ت: اما..
قاضی: حکم رو اعلام میکنم کیم ا. ت به سه سال حبس محکوم
شد و پارک جیمین باید اعدام بشه
ا. ت: نهه اعلاحضرت لطفا میشه شواهدو یه بار دیگه بررسی کنید بخدا جیمین ادم عادی رو نکشته
قاضی: پایان جلسه
ا. ت: لطفاا... تروخدا یه بار دیگه بررسی کنید
جیمین: ا. ت آروم باش... اشکال نداره
ا. ت: چی میگی واسه خودت فردا قراره اعدامت کنن به نا حق
جیمین: اشکال نداره دورت بگردم.... گریه نکن من زنده هم نباشم هواسم بهت هست همیشه مراقبتم
ا. ت: جیمین
جیمین: هیسسس.. آرم باش بیا بغلم
(وقتی دارن حرف میزنن تو زندانن)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آخرین روز دیدار
سرباز: پارک جیمین وقتشه
ا. ت: جیمین... هق... لطفا نرو
ا. ت توی محوطه بود
جیمینو بردن پای چوبه ی دار
پلیس: پارک جیمین حرفی برای گفتن داری؟
جیمین: اره
پلیس: خب میتونی بگی فقط سریع
جیمین: ممنون.... ا. ت متأسفم که پیشت نبودم
من واقعا دوست داشتم و دارم و واقعا ازت معذرت میخوام که نتونستم به آرزو های قشنگت برسونمت بعد از من زندگی کن منو فراموش کن
ا. ت: نه جیمین نمیتونم... تروخدا ترکم نکن
جیمین: من همه کسایی که کشتم به خاطر تو بود نمیخواستم دستت به خون آلوده بشه میخواستم امنیت رو برات برقرار کنم نمیخواستم ببینم که صدمه میبینی
عاشقتم و همیشه مراقبتم ازت معذرت میخوام و خدافظ
یادت باشه من منتظرت میمونم
ا. ت: نه... لطفا نکنید... جیمینننننن(داد و گریه)
طنابو انداختن دور گردن جیمین و صندلی رو از زیر پاش کشیدن
ا. ت: نههههههههههههه جیمیننننننننن
اخبار: مردم عزیز عصر روز شنبه تون بخیر دیگه با خیال راحت میتونید
تو خیابون رفت و آمد کنید قاتل بیرحم که ادم های زیادی رو به قتل رسوند
امروز اعدام شد نام اون قاتل پارک جیمین هست
و همدستش کیم ا. ت بعد از اعدام پارک جیمین در زندان خودکشی کرد
الان امنیت کامل دارید پس با خیال راحت زندگی کنید
عصر بخیر و خدا نگهدار
عشق چشمای آدمو کور میکنه. عشق بر گرفته از یه گله که یکیشون به دور جفت معشوقش میپیچه و خفش میکنه
عشق مثل قمار میمونه یا همه چی رو به دست میاری یا همه چیتو از دست میدی
امیدوارم همه ی کسایی که عاشقن به عشقشون برسن چون انتظار واقعا سخته
(پایان)
ببخشید اگه بد شد. سعی میکنم رمان های بعدی رو بهتر بنویسم
اینم درخواستی بود ذمیدوارم خوشت بیاد عزیزم♡
- ۶.۱k
- ۱۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط