مروارید آبی

مروارید آبی
Part ²⁰
+ عاهااا راستییی... کرم بریزی کرم میریزم
_مگه من کرمم؟
+نه ولی تو وجودت فورانه(لبخند)
_هوفف
+میشه لطفا این زیپ لباسمم بکشی پایین؟
_هعی.. بیا اینجا ببینم
لانا پشتشو میکنه به کوک تا بکشه پایین زیپ لباسش و
+عاها لطفا به یکی بکو چمدونمم بیاره بالا
_باشه
+دستت درد نکنه
خب من برم بخوابم فقط سریع بگو بیاره چون میخوام لباسمو عوض کنم
_ باش
+ممنون
ویو کوک
واقعا اگه قوانین و نمیزاشتم اینقدر دهنم سرویس نشده بود هوفف رفتم بیرون عمارت و چمدون لانا رو ورداشتم
اخخخ چقدر سنگینه پسر
داشتم میبردم بالا که لانا رو دیدم هنوز درگیر لباس عروسیش بود
_ببینم چرا روی لپه ای؟ برو عقب تر بیوفتی بابات میگه تو کردی
+ اتاقم کدومه؟
_ اوم.. اون در سفیده
+اوک.. ببینم اون چمدونه منه تو چرا اوردیش
_خب چون زیپ لباست باز بود
+چه ربطی داره؟
_اگه به یکی از این نگهبانا میگفتم ممکن بود بدن تو ببینن
+عا خب باشه بزار اتاقم ممنون
_چشم امپراطور( پوکر فیس حرصی)
+(خنده)

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۳)

مروارید آبیPart ²¹+(خنده) _ خب لانا گذاشتم اتاقت میرم بخوابم...

مروارید آبیPart²²ویو لانا داشتم اروم اروم نسکافه میخوردم که ...

بنفش من 2 Paet6×بابا... _داشتم به تخم چشای جانگ می نگاه میکر...

بنفش من 2 Part5 +اوننن.. جانگ می بود که اسلحه رو رو به روی ت...

پارت ۴ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط