بدبوی

#بد_بوی
#پارت_۵

_خیلی بوی خوبی میدی

_اوم

_الینا

_جیمسون

_من از اوناشم

_از کدوماش؟

_از اون ادمایی که اصلا آدمای خوبی نیستن

_از چه لحاظ
ایی خواهش یکم میشه بری عقب

_نه نمیشه
از لحاظشو بعدا خودت متوجه میشی

بعد یک بار دیگه بوم رو استشمام میکنه و عقب میکشه و راشو میکشه میره

وا
خله؟
شاید
احتمالا
نمیدونم
اوف
ذهنم بهم ریخته

وقتی مردی که گفتم واسه تعمیر ماشینم بیاد میاد و ماشینم رو درست میکنه گازشو میگیرم و با سرعت سمت خونه حرکت میکنم

وقتی میرسم خونه حتی شامم نمیخورم یک راست میرم تو تختم و سرم رو تو بالشتم فرو میکنم

یکی در اتاقم رو میزنه

_کیه ؟

_منم

لنا خواهرم میاد تو اتاقم و کنارم روی تخت میشینیه

_چیشده؟

_هیچی

_من میشناسمت یه چیزی شده چیشده حتی شامتم نخوردی مامان بابا نگرانتن

_من خوبم چیزیم نیست اشتها ندارم

_بگو ببینم

_لنا گیر نده

لنا خواهرم که ۲۳ سالشه رشته تحصیلیش ریاضی فیزیکه و تا الان لیسانسشو گرفته داره واسه فوق لیسانس درس میخونه و همش سرش تو درسشه و اصلا تو فاز این چیزا نیست
منم نمیخوام فکرش رو با این چیز ها مشغول کنم
درسش خیلی سخته و میخوام فقط تمرکزش رو درسش باشه

_خیل خوب میرم اما بدون هروقت خواستی میتونی باهام صحبت کنی

_باشه ممنونم

وقتی لنا از اتاقم بیرون میره مامانم هم زمان میاد تو

_دخترم گفتم خدمتکار واست پاستا آلفردو که غذای مورد علاقته درست کنه ۱۰ دقیقه دیگه حاضره بیا شام بخور

_مامان اصلا اشتها ندارم

_اشتها ندارم نداریم بیا شامتو بخور

این رو بابام که اومد دم اتاقم گفت

ای بابا
حوصله خودمم ندارم چه گیری میدن
نمیدونم چرا یک روزه این جیمسون رو دیدم اما خیلی روم اثر گزاشته خیلی روم تاثییر گزاشته
گندش بزنن

شرط پارت بعد لایک هاش بالای ۱۵ تا
دیدگاه ها (۱۰)

#بد_بوی#پارت_۶بعد اینکه شامم رو کوفت کردم خسته اومدم لش شدم ...

#بد_بوی#پارت_۷لباس میپوشم و کفشم رو میخوام از کمد در بیارم ک...

#بد_بوی#پارت_۴بعد از اینکه هماهنگی عروسی داداش جیمسون یعنی آ...

#بد_بوی#پارت_۳ وقتی رسیدیم در اتاق رئیس تا منشی خواست در بزن...

#بد_بوی#پارت_۳۳#جیمسون_چی داری میگی گریسون تو الینا میخواین ...

part21

شوهر دو روزه. پارت۸۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط