FoRGoTTEN
FoRGoTTEN
PT 4
فلش بک به تصورات:
جیمین: به هر حال باید با یکیمون ازدواج کنه
جیهوپ: ولی اون نمیدونه که ما خوناشامیم اون خیلی از ما میترسه
شوگا: ولی مجبوره چون اون وقت نمیتونه نسل رو ادامه بدیم
پایان فلش بک
چی اونا خوناشامن
ولی اگه ته بمیره چی من نمیتونم بزارم بمیره
به حرف قلبم گوش دادم و از یخچال همون مایع قرمز رنگ رو برداشتم و به همونجا رفتم
ات: ته بلندشو خوبی
سرشو بلند کرد لبخندی بهم زد
از نوشیدنی بهش دادم خورد
به طور عجیبی همه ی زخماش داشتن خوب میشدن
معلومه که میشن چون اونا همشون خوناشامن
می خواستم برم که از دستم گرفت و پیش خودش نشوندم
تهیونگ: ببخشید که نتونستم ازت محافظت کنم
ات: تو هر کاری کردی تا ازم محافظت کنی ولی شما ها به من نگفتید که خوناشامید
تهیونگ: چی تو..... فهمیدی
همون موقع پسرا وارد اتاق شدن
جونگ کوک: ته حالت خوبه! اون ع.وض.ی چیکار کرد
بلند شدم من باید از اینجا برم نمی تونم پیش ۷ تا خوناشام زندگی کنم
رفتم عقب که به جیمین برخوردم
جیمین: کجا میری موچیم!؟
آت: هیچ جا
جیمین نزدیکم شدم ب.وسی به لپم زد
PT 4
فلش بک به تصورات:
جیمین: به هر حال باید با یکیمون ازدواج کنه
جیهوپ: ولی اون نمیدونه که ما خوناشامیم اون خیلی از ما میترسه
شوگا: ولی مجبوره چون اون وقت نمیتونه نسل رو ادامه بدیم
پایان فلش بک
چی اونا خوناشامن
ولی اگه ته بمیره چی من نمیتونم بزارم بمیره
به حرف قلبم گوش دادم و از یخچال همون مایع قرمز رنگ رو برداشتم و به همونجا رفتم
ات: ته بلندشو خوبی
سرشو بلند کرد لبخندی بهم زد
از نوشیدنی بهش دادم خورد
به طور عجیبی همه ی زخماش داشتن خوب میشدن
معلومه که میشن چون اونا همشون خوناشامن
می خواستم برم که از دستم گرفت و پیش خودش نشوندم
تهیونگ: ببخشید که نتونستم ازت محافظت کنم
ات: تو هر کاری کردی تا ازم محافظت کنی ولی شما ها به من نگفتید که خوناشامید
تهیونگ: چی تو..... فهمیدی
همون موقع پسرا وارد اتاق شدن
جونگ کوک: ته حالت خوبه! اون ع.وض.ی چیکار کرد
بلند شدم من باید از اینجا برم نمی تونم پیش ۷ تا خوناشام زندگی کنم
رفتم عقب که به جیمین برخوردم
جیمین: کجا میری موچیم!؟
آت: هیچ جا
جیمین نزدیکم شدم ب.وسی به لپم زد
۷.۴k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.