فرشته کوچولو من

فرشته کوچولو من
پارت ۶۳
[ویو هارین]
با حرف کیم جونگ کوک حسابی عصبی شده
و در ثانیه بلند شد
و با عربده ای داد زد
جونگ کوک: فکر کردی کی هستی مردک
هارین: آروم باش....
کیم چیزی نگفت و دستم گرفت دنبال خودش به بیرون کشوند
جونگ کوک خوب می دیدم که داره روانی میشه
جلوی ساختمون بودیم که دستم از دستش کشیدم
با جدیت گفتم
هارین: کیم تهیونگ زیاد روی نکردی
تهیونگ: با اون جئون چیکار داری ؟
هارین: پدر عوضی از بابا بزرگ پول خواسته بابابزرگ هم از جئون قرض گرفته اونم به جای پول من از پدر بزرگ گرفت.....
عصبی شده بود
تهیونگ: داری چی میگی من به اون عوضی همیشه پول می دم
هارین: کیم تهیونگ تو پسر همون پدری تو هم مثل اونی من هیچ چیز فراموش نمی کنم
چند قدم عقب رفتم
و دستام بغل کردم
تهیونگ: هنوز ازم بدت میاد....اون موقع من چیکار می تونستم برات کنم
هارین: کیم تهیونگ ‌‌...جئون جونگ کوک من در عوض پول گرفت ولی می دونی فرقش با تو چیه زمانی که من در حد مرگ رسیدم اسمت صدا کردم نیومدی کمکم فقط درد کشیدنم تماشا کردی ولی اون حتی تحمل اشک ریختن من نداره
نیشخندی زد نگام کرد
تهیونگ: چی به خوردت داده که اینقدر شیفتش شدی
با لحن تمسخر نگاش کردم
هارین: تو عوضی ازت کمک خواستم حتی خودت به زحمت ننداختی که کمکم کنی خیلی سختت بود از پدربزرگ بپرسی
تهیونگ: خوب می دونی که من با پدربزرگ ارتباط ندارم....پدر بزرگ بخاطر تو با تمام خانواده قطع ارتباط کرد
خواستم جواب کیم بدم که هاجون و جونگ کوک اومدن
از چشمای جونگ کوک داشت از عصبانیت آتیش می گرفت
عربده ای کشید
جونگ کوک: هارین از اون تن لش فاصله بگیر
دیدگاه ها (۰)

فرشته کوچولو من پارت ۶۴[ویو جونگ کوک]امکان نداره اون تن لش ب...

فرشته کوچولو من پارت ۶۵ [ویو هارین]در ثانیه صدای اسلحه تمام ...

فرشته کوچولو من پارت ۶۲ [ویو هارین]اون مرد در جواب جونگ کوک ...

فرشته کوچولو من پارت ۶۱ [ویو هارین]جونگ کوک: هوم مجبورم هر د...

یادتونه جونگ کوک اومد لایو و همه داشتن می گفتن که تو خونه جو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط