فرشته کوچولو من
پارت ۶۲
[ویو هارین]
اون مرد در جواب جونگ کوک
با خنده کثیف و دستایی که حالت تسلیم بالا
برد گفت
ته مون: اوههه جئون خیلی جدی شدی...نخوردیمش که فقط معرفی بود
جونگ کوک دوباره سرد و خشک جواب داد
جونگ کوک: بهتره همینم نپرسی
هاجون برای اینکه ماجرا جمع کنه گفت:
هاجون: ته مون بسه مغزش خوردی
حتی هاجون هم داخل این جمع خیلی جدی و خشک بود
انتظار نداشتم هاجون هم اینقدر سرد خشک باشه
چند مین گذشت که ورود یک نفر همه بلند شدن البته بجز جونگ کوک
و هاجون وقتی دیدم اونا نشستن منم اصلأ بلند نشدم
با ورود فرد و نزدیک شدنش به خوبی عطرش و راه رفتنش شناختم
کی می تونه جز کیم تهیونگ اینقدر جدی و تلخ باشه
جونگ کوک نگاهش سردتر و اخومو تر شد
همه نشستن کیم هم نشست که نگاهش به من افتاد تعجب کرد
ولی به روی خودش نیاورد
جونگ کوک: کیم بعد از مدت ها به جمع ما پیوستید
خیلی جونگ کوک عصبی بود
کیم خیلی خونسرد جواب داد
تهیونگ: همیشه بودم...
بعد از این حرفش نگاهش داد به من تو چشماش هزارتا حرف بود
جونگ کوک وقتی متوجه نگاهش شد خیلی خشک و عصبی گفت
جونگ کوک: همیشه اینقدر هیز بودی
کیم با خنده ای پر غرور گفت
تهیونگ: چرا باید نسبت به یکی از چیزایی که برای من هیز باشم
جونگ کوک جا خورد و با عصبانیت گفت
جونگ کوک: چه گوهی داری می خوری مردک
کیم حسابی عصبی بود ولی خودش خونسرد نشون می داد
تهیونگ: هارین....چرا با این هستی
جونگ کوک برگشت نگام کرد
هارین: کیم تهیونگ بهتر نیست اینجا صحبت نکنیم
تهیونگ: درسته جلوی غربیه ها نشستیم
کیم بلند شد و در همون هین دستم من گرفت و بلندم کرد
که جونگ کوک با شتاب و عصبانیت دستم کشید
جونگ کوک: هارین داری چه غلطی می کنی..با این تن لش چه ارتباطی داری
نمی خواستم جونگ کوک ناراحت کنم
هارین: جونگ کوک نگران نباش...کیم بردارم
با عصبانیت داد زد
جونگ کوک: منم اسکل چرا فامیلی تون یکی نیست
تهیونگ: چون برداری ناتنیش هستم....
کیم اومد جلو و دستم از دست جونگ کوک جدا کرد و خیلی خونسرد گفت
تهیونگ: دفعه بعد مواضب باش چطور با خواهرم رفتار می کنی....البته اگه دفعه بعدی وجود داشته باشه
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.