بگذار برایت چای بریزم...
بگذار برایت چای بریزم...
آیا گفتم که دوستت دارم؟
آیا گفتم که من خوشبخت هستم،
زیرا که تو آمده ای...
و حضورت مایه خوشبختی است
چون حضور شعر
چون حضور قایق ها و خاطرات دور...
هزارمین بار می گویم که تو را من دوست دارم...
چگونه می خواهی چیزی را تفسیر کنم که به تفسیر در نمی آید؟
چگونه می خواهی مساحت اندوهم را اندازه گیری کنم؟
حال آنکه اندوه من...چون کودک... هر روز زیباتر و بزرگ تر می شود
بگذار به همه زبان هایی که می دانی و نمی دانی بگویم...
که تو را دوست دارم
#نزار_قبانی
آیا گفتم که دوستت دارم؟
آیا گفتم که من خوشبخت هستم،
زیرا که تو آمده ای...
و حضورت مایه خوشبختی است
چون حضور شعر
چون حضور قایق ها و خاطرات دور...
هزارمین بار می گویم که تو را من دوست دارم...
چگونه می خواهی چیزی را تفسیر کنم که به تفسیر در نمی آید؟
چگونه می خواهی مساحت اندوهم را اندازه گیری کنم؟
حال آنکه اندوه من...چون کودک... هر روز زیباتر و بزرگ تر می شود
بگذار به همه زبان هایی که می دانی و نمی دانی بگویم...
که تو را دوست دارم
#نزار_قبانی
۴.۰k
۰۷ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.