همه روی مبل نشسته بودن و سراشون پایین بود.
همه روی مبل نشسته بودن و سراشون پایین بود.
سکوت مرگباری توی خونهی اون هفتا پسر پر سر صدا بود که آدم به سالم بودنشون شک میکرد!
صدرصد یه اتفاقی افتاده بود...
سر انجام آرام کبیر سکوت را میشکند
نامجون:مگه نگفتم یک بار تو زندگیتون آدم باشید! ها!
جین:نامجون آرامش خودتو حفظ کن بچن خب!
نامجون:اینننن سه تا نره خر بچن!؟؟؟
جیمین:اع هیونگ!
نامجون فقط خفه شو جیمین! فقط خفه شو!
یونگی:حالا که اتفاقی نیافتاده
نامجون:اتفاقی نیافتاده؟ آبرو نزاشتن برام!
تهیونگ:هیوووونگ! خب دستشویی رو که نمیشه نگه داشت!
جیمین: راست میگه... من واقعا داشتم میترکیدم!
جونگ کوک: جمن شییییی میشه دهن مبارکتو ببندی؟ تقصیر تو بود که اول رفتی ماهم دنبالت راه افتادیم!
جیمین:نکنه قصد داشتی زیر خودتو خیس جئون جونگ کوک؟
نامجون:واقعا نمیتونستید حداقل بعد اینکه جایزه رو دادن نشستیم برید برینید!
تهیونگ: خب هیونگ اگه رو استیج شلوارم به فاخ میرفت که ضایع تر میشد
جونگ کوک: تهیونگ تو دو ساعت تو دستشویی چه غلطی میکردی؟
جیمین: تهیونگ که اصلا تو نیومد!
تهیونگ:...
جونگ کوک:....
جیهوپ:فکر کنم فقط من بدونم چه خبره...
یونگی:*نگاه معنا دار*
نامجون:تهیونگ خیلی کثیفی!
جیهوپ: واقعا ور ور کردن با دوست دخترت انقدر مهم بود؟
تهیونگ:هیوووووونگ!
جونگ کوک: چشمم روشن جناب کیم! چشمم روشن!
جیمین: دیگه با من حرف نزن !
تهیونگ:چرا چرت و پرت میگید!
نامجون:خدایا منو سنگ کن...
فلش بک روز پیش:
تهیونگ:اینجایی عزیزم؟آخیشششش سالمی؟ نمیدونی چقدر مشتاق مزه مزه کردنت بودم! اگه جونگ کوک حواسش پرت نبود این افتخار نصیبم نمیشد! دیگه طاقت ندارممم
تهیونگ با یه ضربهی کوچیک پارش میکنه و واردش میکنه
تهیونگ: اوممم...پس جونگ کوک بخاطر این بوده که هیچ وقت نمیزاشت بهشون دست بزنم...
تهیونگ قبل بیرون اومدن جونگ کوک و جیمین یکم با نی هورت میشه و قاب شیر موزو میدازه تو سطل.
اگه دوست داشتید تو کامنتا بگید بازم
" در خانهی بیتیاس چی میگذرد" بزارم...
سکوت مرگباری توی خونهی اون هفتا پسر پر سر صدا بود که آدم به سالم بودنشون شک میکرد!
صدرصد یه اتفاقی افتاده بود...
سر انجام آرام کبیر سکوت را میشکند
نامجون:مگه نگفتم یک بار تو زندگیتون آدم باشید! ها!
جین:نامجون آرامش خودتو حفظ کن بچن خب!
نامجون:اینننن سه تا نره خر بچن!؟؟؟
جیمین:اع هیونگ!
نامجون فقط خفه شو جیمین! فقط خفه شو!
یونگی:حالا که اتفاقی نیافتاده
نامجون:اتفاقی نیافتاده؟ آبرو نزاشتن برام!
تهیونگ:هیوووونگ! خب دستشویی رو که نمیشه نگه داشت!
جیمین: راست میگه... من واقعا داشتم میترکیدم!
جونگ کوک: جمن شییییی میشه دهن مبارکتو ببندی؟ تقصیر تو بود که اول رفتی ماهم دنبالت راه افتادیم!
جیمین:نکنه قصد داشتی زیر خودتو خیس جئون جونگ کوک؟
نامجون:واقعا نمیتونستید حداقل بعد اینکه جایزه رو دادن نشستیم برید برینید!
تهیونگ: خب هیونگ اگه رو استیج شلوارم به فاخ میرفت که ضایع تر میشد
جونگ کوک: تهیونگ تو دو ساعت تو دستشویی چه غلطی میکردی؟
جیمین: تهیونگ که اصلا تو نیومد!
تهیونگ:...
جونگ کوک:....
جیهوپ:فکر کنم فقط من بدونم چه خبره...
یونگی:*نگاه معنا دار*
نامجون:تهیونگ خیلی کثیفی!
جیهوپ: واقعا ور ور کردن با دوست دخترت انقدر مهم بود؟
تهیونگ:هیوووووونگ!
جونگ کوک: چشمم روشن جناب کیم! چشمم روشن!
جیمین: دیگه با من حرف نزن !
تهیونگ:چرا چرت و پرت میگید!
نامجون:خدایا منو سنگ کن...
فلش بک روز پیش:
تهیونگ:اینجایی عزیزم؟آخیشششش سالمی؟ نمیدونی چقدر مشتاق مزه مزه کردنت بودم! اگه جونگ کوک حواسش پرت نبود این افتخار نصیبم نمیشد! دیگه طاقت ندارممم
تهیونگ با یه ضربهی کوچیک پارش میکنه و واردش میکنه
تهیونگ: اوممم...پس جونگ کوک بخاطر این بوده که هیچ وقت نمیزاشت بهشون دست بزنم...
تهیونگ قبل بیرون اومدن جونگ کوک و جیمین یکم با نی هورت میشه و قاب شیر موزو میدازه تو سطل.
اگه دوست داشتید تو کامنتا بگید بازم
" در خانهی بیتیاس چی میگذرد" بزارم...
۶.۶k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.