New part 👐🏿✨
New part 👐🏿✨
𝐩𝐚𝐫𝐭𝟔
+گفتم مثلا الان اون اسلحه رو داری و میخوای ی نفر و بکشی خیلی باحالی؟
-حواست هست داری چی میگی؟
به خانمه نگاه کردم و اسلحه رو سمت خودمو خودش تکون داد(اشاره میکرد)
-الان اون با من بود؟
خانمه سعی میکرد خونسردیشو حفظ کنه که صدای کفش های پاشنه دار اومد
نگاهم سمت راستم چرخید که خانم نسبتا قد بلندی که موقع اومدنم رو سن آهنگ میخوند. چشماش بسته بود طوری که انگاری اونم عصبی شده بود
سمت مَرده رفت و آروم اسلحه رو از دستش برداشت و گفت
-هاتاکا؟ لطفا آروم باش.. تمام بار دارن بهت نگاه میکنن
هاتاکا انگار تازه به خودش اومده بود آب دهنش و غورت داد و پسره رو ول کرد جوری که با سر رفت تو زمین
اون خانم لباس قرمزه رفت سمت پسره و بلندش کرد
ی لحظه.. چجوری اون خانم پاشنه داره اونو آرومش کرد؟ زنشه دوس دخترشه کیش میشهه..؟؟
زنه برگشت سمت جمعیت و گفت:
-سرتون تو کار خودتون باشه لطفا!
با این حرفش منو یاد زنای ده پنجاه شصت آمریکا انداخت
اصن اینجا کجاست بابااا
-هاتاکا چیزی میل داری؟
هاتاکا یه نفس عمیق کشید
-تو کی هستی؟ توی بار من چیکار داری؟
متعجب بهش نگاه کردم.. بار اون؟ اصن من گو.ه خوردم اومدم اینجا..
پسره:چیزه.. اون..
-میشه دو دقیقه خفه بشی هیناتا! میخوام خودش جواب بده
چرا این یارو انقد شبیه این ویلنای تو انیمه هاس..گفتم
+چیزه.. من..
به پسره نگاه کردم که اشاره میکرد
+من.. دوست هیناتام، تازه اومدم کالیفرنیا و..
-با خونوادت اومدی؟
سرمو تکون دادم..
+آره
-داری دروغ میگی
متعجب بهش نگاه کردم و گفتم
+چرا باید دروغ بگم؟
نفس عمیق کشید و یه پوز خند زد
-چون ازم ترسیدی
واااات؟؟؟ من حتی وقتی بچهای مدرسه تهدید به کتکم میکردن نمیترسیدم اونوخ این کره خر..گفتم
+به صورتم میاد ترسیده باشم؟
هاتاکا:از صورت نه ولی از صیرت ترسیدی
هنوز همونطوری نگاهش میکردم که اون زن خواننده(همون پاشنه داره) گفت
-بس کنین لطفا! هاتاکا نظرت چیه بریم سر یه میز؟هیناتا تو هم دوستت و ببر اون پشت!
هاتاکا:نه.. این خانم کوچولو هم با ما سر یه میز میشینه
بعد به اون زن خواننده کرد
-قبوله..
هاتاکا سمت هیناتا شد
-سریع یه میز بچین دقیقا کنار سن میخوام
قبل اینکه هیناتا چیزی بگه گفتم
+هوی هوی هوی! استاپ! گاز نده.. مگه من قبول کردم؟؟
یهو نزدیکم اومد ولی از جام تکون نخوردم و تو تخم چشاش نگا کردم که گلومو گرفت و محکم فشار داد و چسبوندتم به دیوار..
𝐩𝐚𝐫𝐭𝟔
+گفتم مثلا الان اون اسلحه رو داری و میخوای ی نفر و بکشی خیلی باحالی؟
-حواست هست داری چی میگی؟
به خانمه نگاه کردم و اسلحه رو سمت خودمو خودش تکون داد(اشاره میکرد)
-الان اون با من بود؟
خانمه سعی میکرد خونسردیشو حفظ کنه که صدای کفش های پاشنه دار اومد
نگاهم سمت راستم چرخید که خانم نسبتا قد بلندی که موقع اومدنم رو سن آهنگ میخوند. چشماش بسته بود طوری که انگاری اونم عصبی شده بود
سمت مَرده رفت و آروم اسلحه رو از دستش برداشت و گفت
-هاتاکا؟ لطفا آروم باش.. تمام بار دارن بهت نگاه میکنن
هاتاکا انگار تازه به خودش اومده بود آب دهنش و غورت داد و پسره رو ول کرد جوری که با سر رفت تو زمین
اون خانم لباس قرمزه رفت سمت پسره و بلندش کرد
ی لحظه.. چجوری اون خانم پاشنه داره اونو آرومش کرد؟ زنشه دوس دخترشه کیش میشهه..؟؟
زنه برگشت سمت جمعیت و گفت:
-سرتون تو کار خودتون باشه لطفا!
با این حرفش منو یاد زنای ده پنجاه شصت آمریکا انداخت
اصن اینجا کجاست بابااا
-هاتاکا چیزی میل داری؟
هاتاکا یه نفس عمیق کشید
-تو کی هستی؟ توی بار من چیکار داری؟
متعجب بهش نگاه کردم.. بار اون؟ اصن من گو.ه خوردم اومدم اینجا..
پسره:چیزه.. اون..
-میشه دو دقیقه خفه بشی هیناتا! میخوام خودش جواب بده
چرا این یارو انقد شبیه این ویلنای تو انیمه هاس..گفتم
+چیزه.. من..
به پسره نگاه کردم که اشاره میکرد
+من.. دوست هیناتام، تازه اومدم کالیفرنیا و..
-با خونوادت اومدی؟
سرمو تکون دادم..
+آره
-داری دروغ میگی
متعجب بهش نگاه کردم و گفتم
+چرا باید دروغ بگم؟
نفس عمیق کشید و یه پوز خند زد
-چون ازم ترسیدی
واااات؟؟؟ من حتی وقتی بچهای مدرسه تهدید به کتکم میکردن نمیترسیدم اونوخ این کره خر..گفتم
+به صورتم میاد ترسیده باشم؟
هاتاکا:از صورت نه ولی از صیرت ترسیدی
هنوز همونطوری نگاهش میکردم که اون زن خواننده(همون پاشنه داره) گفت
-بس کنین لطفا! هاتاکا نظرت چیه بریم سر یه میز؟هیناتا تو هم دوستت و ببر اون پشت!
هاتاکا:نه.. این خانم کوچولو هم با ما سر یه میز میشینه
بعد به اون زن خواننده کرد
-قبوله..
هاتاکا سمت هیناتا شد
-سریع یه میز بچین دقیقا کنار سن میخوام
قبل اینکه هیناتا چیزی بگه گفتم
+هوی هوی هوی! استاپ! گاز نده.. مگه من قبول کردم؟؟
یهو نزدیکم اومد ولی از جام تکون نخوردم و تو تخم چشاش نگا کردم که گلومو گرفت و محکم فشار داد و چسبوندتم به دیوار..
۳.۲k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.