چشمای قشنگ تو
#part99
چشمای قشنگ تو✨
ارسلان:بیا بریم پایین
دیانا:اوک ت برو منم میام
ارسلان:نه باهم میریم
دیانا:عهه اذیت نکن دیگه برو میام
ارسلان:گفتم باهم میریم باشه؟؟
دیانا:هوف باشه
ارسلان:افریننن
دیانا:دودیقه بصبر یکم بالم لب بزنم ب لبام
خیلی بیرنگ و رو شدم
ارسلان:خوبیا وای باش بدو
دیانا:اوک
ارسلان:.......
دیانا:تموم شد بریم فق ی صحبت کوچولو با محراب دارم میشه بگی بیاد تو اتاقم بعد قول میدم زود بیام پایین
ارسلان:اوکیه
دیانا:تنکسسس
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تق تق
دیانا:بله؟
محراب: بیام تو؟
دیانا:ار بدو
محراب:هوم چی کارم داری
دیانا:گفتی بهششش؟؟؟
محراب: چیو ب کی
دیانا: محراب میزنمت صدای گاو بدیاااااا
محراب:خو نمدونم بگووو
دیانا:مهشادددددد
محراب:اها ن چیزی یعنی... ب مامان گفتم قراره بریم خواستگاری برا هفته بعد
دیانا:جرررررررر واقعااا
محراب:اوممم
دیانا:ماشاالله چ زود دس ب کار شدیین
محراب:ایشالله عمه شدنت
دیانا:خاکککک چقدددد بی حیایی بزا اول بهت جواب مثبت بدع بعد....
محراب:باشه اروم😂
دیانا:بیا بریم پایین بی حیا
محراب:اوکی بریم
مهناز:دیانااا
دیانا:جونم؟
مهناز:محمد اومد دم در کارت دعوت های عروسیشون رو داد
دیانا:جیغغغغغغغ واقعااا
مهناز:اوممم
دیانا:کی هست حالااا
مهناز:سع روز دیــــــگ
دیانا:جررر
مهناز:راستی دیانا جان مامان ما و زن عمو اینا نمیایم شما خودتون برین خوش بگذرهه
دیانا:نههه شمام بیاینن
مهناز:نه مادر جون از محمدم معذرت خواهی کردیم
دیانا:هعب باشه ولی اگ میومدین خوب میشدا
مهناز:ن دیگ خوش بگذره بهتون
دیانا:بوس مرسی
چشمای قشنگ تو✨
ارسلان:بیا بریم پایین
دیانا:اوک ت برو منم میام
ارسلان:نه باهم میریم
دیانا:عهه اذیت نکن دیگه برو میام
ارسلان:گفتم باهم میریم باشه؟؟
دیانا:هوف باشه
ارسلان:افریننن
دیانا:دودیقه بصبر یکم بالم لب بزنم ب لبام
خیلی بیرنگ و رو شدم
ارسلان:خوبیا وای باش بدو
دیانا:اوک
ارسلان:.......
دیانا:تموم شد بریم فق ی صحبت کوچولو با محراب دارم میشه بگی بیاد تو اتاقم بعد قول میدم زود بیام پایین
ارسلان:اوکیه
دیانا:تنکسسس
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تق تق
دیانا:بله؟
محراب: بیام تو؟
دیانا:ار بدو
محراب:هوم چی کارم داری
دیانا:گفتی بهششش؟؟؟
محراب: چیو ب کی
دیانا: محراب میزنمت صدای گاو بدیاااااا
محراب:خو نمدونم بگووو
دیانا:مهشادددددد
محراب:اها ن چیزی یعنی... ب مامان گفتم قراره بریم خواستگاری برا هفته بعد
دیانا:جرررررررر واقعااا
محراب:اوممم
دیانا:ماشاالله چ زود دس ب کار شدیین
محراب:ایشالله عمه شدنت
دیانا:خاکککک چقدددد بی حیایی بزا اول بهت جواب مثبت بدع بعد....
محراب:باشه اروم😂
دیانا:بیا بریم پایین بی حیا
محراب:اوکی بریم
مهناز:دیانااا
دیانا:جونم؟
مهناز:محمد اومد دم در کارت دعوت های عروسیشون رو داد
دیانا:جیغغغغغغغ واقعااا
مهناز:اوممم
دیانا:کی هست حالااا
مهناز:سع روز دیــــــگ
دیانا:جررر
مهناز:راستی دیانا جان مامان ما و زن عمو اینا نمیایم شما خودتون برین خوش بگذرهه
دیانا:نههه شمام بیاینن
مهناز:نه مادر جون از محمدم معذرت خواهی کردیم
دیانا:هعب باشه ولی اگ میومدین خوب میشدا
مهناز:ن دیگ خوش بگذره بهتون
دیانا:بوس مرسی
۳.۰k
۱۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.